responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : سلفى گرى در آيينه تاريخ نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 109

اى كاش به همين مقدار اكتفا مى كرد. ابوالفرج اصفهانى مى نويسد: متوكل بسيار بر خاندان ابى طالب سخت گيرى مى كرد در دل با آنها دشمن بود. او عمر بن فرج را به عنوان عامل خود در مدينه و مكه منصوب كرد و به او دستور داد كه اجازه ندهد آل ابوطالب با مردم سخن بگويند تا مردم به آنها كمك كنند. و نيز مردم را از كمك كردن به آنها بازدارد. و اگر به او خبر مى رسيد كه فردى به او اين خاندان كمك كرده است، او را مجازات مى كرد. آن گاه اسامى كسانى از اين خاندان را كه از قلمرو حكومت متوكل فرارى شده و در بلاد غربت جان سپرده اند را بر مى شمارد.[1]

جايى كه فرزند، پدر را مى كشد

متوكل، از بدگويى به اميرمؤمنان لذت مى برد. گاهى دلقكى را مى آورد تا در نقش اميرمؤمنان بازى كند و درباريان را بخنداند. در آن مجلس، فرزند متوكل، به نام منتصر، حضور داشت. او از آن جريان، بسيار متأثر شد و رنگش پريد. متوكل از رنگ رخساره فرزند به روحيه او پى برد، و اين شعر را انشا كرد:

غضب الفتى لا بن عمه *** رأس الفتى فىِ حرامّه


[1] مقاتل الطالبيين، ص 599; سيوطى، تاريخ الخلفا، ص 349 به نقل از مسعودى.
نام کتاب : سلفى گرى در آيينه تاريخ نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر    جلد : 1  صفحه : 109
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست