responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قامــوس المعـــارف نویسنده : مدرس تبريزى، محمدعلى    جلد : 1  صفحه : 68

نگردند».

2) اين دو لفظ علاوه بر موصوليّت، ابهام و استفهام را نيز باشند چنانچه هريكى در موقع خود مرقوم خواهد افتاد: «كه را ديدى و چه گفتى»، «هرچه باشد»، «هركه آيد»; و فرق بدينگونه است كه اگر مفهومشان معيّن و محدود نباشد، ابهام را باشند و اگر پرسش و سؤال را باشد، استفهام و اگر بعضى از اجزاء جمله را به بعضى ديگر بپيوندد، موصول است و لفظ «كه» علاوه بر اين ها، ربط و اسناد را نيز باشد و آن، وقتى است كه دو جمله را به هم پيوندد: «آورده اند كه اسكندر به ظلمات رفت».

بخش پنجم: هر اسم نكره كه به سوى يكى از معارف اضافه شود: «همدم من دختر پادشاه است»، «مال آن كس»، «نان كسى كه سيرچشم است».

بخش ششم: نكره كه منادى باشد:

اى دوست بر جنازه دشمن چو بگذرى *** شادى مكن كه بر تو همين ماجرا رود

تمام شد اقسام معارف و امّا «الف و لام» كه در زبان عربى حرف تعريف بوده و از جمله معارف يكى هم «معرّف به لام» را شمرده اند از خصايص لغت عرب بوده و در پارسى جارى نيست. «حسب الفرمايش» و مانند آن از اغلاط مشهوره است.

تبصرةٌ: معارف شش گانه مزبوره به ترتيبى كه نگارش يافت از يكديگر معلوم تر و معروف تر و به ترتيب الاعرف فالاعرف مرقوم افتاد.

اسم ذات و اسم معنى

نمايش دويّم، اسم ذات و اسم معنى: اگر اسم به خودى خود قائم بوده و در خارج وجود داشته باشد، آن را اسم عين و اسم ذات گويند: كتاب و انسان; و اگر وجودش تنها در ذهن بوده و به چشم ديده نشده و به واسطه غير خود وجود يابد، آن را اسم معنى و اسم صفت خوانند: علم و سخاوت و سياهى و سپيدى; و اين كه بعضى از ادبا اسم معنى را هم به دو قسم اصلى و جعلى منقسم و اسم فاعل و مفعول و تفضيل را هم مانند «گوينده» و «گفته شده» و «گوينده تر» مثال آورده، خالى از مناقشه نيست. زيرا كه گوينده غير از گويندگى است زيرا كه اوّلى اسم ذات و دويّمى اسم معنى و از تعريف مذكور آن ها هم هويدا است.

مجرّد و مزيدفيه

نمايش سيّم در مجرّد و مزيدفيه كه اوّلى از زوايد خالى بوده: پدر و مادر; و دويّمى متضمّن حرف زايد باشد: سراپا، سراسر، دمادم، چكاچاك، لبالب; و عمده در اسماء مزيدفيه آن است كه به مناسبتى از معنى اصلى به معنى ديگر به واسطه «هاى وصل» نقل شده باشد و آن ها را اسماء منقوله نيز گويند، چنانچه در مشابهت: دندانه و دهانه; و در مدّت: ماهه و ساله; و در رنگ: سفيده و سياهه; و در نباتات: برگه و شاخه و مانند اين ها.

مفرد و مركّب

نمايش چهارم در مفرد و مركّب: اسم مفرد يا ساده يا بسيط، آن است كه تنها يك كلمه بوده و بى جزء باشد: خواهر

نام کتاب : قامــوس المعـــارف نویسنده : مدرس تبريزى، محمدعلى    جلد : 1  صفحه : 68
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست