responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قامــوس المعـــارف نویسنده : مدرس تبريزى، محمدعلى    جلد : 1  صفحه : 47
خ

معنى خاصّى ندارد; و گاهى به «غين معجمه» بدل شده: ستيخ و ستيغ و قاخ و قاغ; و گاهى به «قاف قرشت» مبدّل گرديده: چخماخ و چخماق; و گاهى به «هاى هوّز» تغيير يابد: خيرى و هيرى و خلالوش و هلالوش و خاك و هاك و خجير و هجير و خستو و هستو و مانند اين ها; و گاه باشد كه به «زاى هوّز» و «سين مهمله» و «معجمه» نيز تبديل يابد; چنانچه در مبحث امر خواهد آمد.

د

در جائى كه در آخر امر حاضر افزايند، ضمير واحد غايب باشد: رود و كند; و از خواصّ آن، آن است كه گاهى به «تاى قرشت» تبديل يابد: خاد و خات و درّاج و ترّاج و زردشت و زرتشت و گرديد و گرتيد و گرديد و گرديت و شنيديد و شنيديت.

ذ

در مقام تميز ذال معجمه گويند و معنى خاصّى ندارد و اين را از برادر خود «دال مهمله» بدين گونه امتياز داده اند كه اگر ماقبل آن حرف صحيح و ساكن باشد، مهمله ناميده و الاّ معجمه خوانند، خواه حرف علّه باشد خواه حرف صحيح متحرّك چنانچه خواجه ـ عليه الرّحمه ـ مى فرمايد:

آنان كه به فارسى سخن مى رانند *** در معرض دال ذال را ننشانند

ماقبل وى ار ساكن جز واى بود *** دال است وگرنه ذال معجم خوانند

و شرف الدّين على يزدى فرمايد:

در زبان فارسى فرق ميان دال و ذال *** با تو گويم زان كه نزديك افاضل مبهم است

پيش از او در لفظ مفرد گر صحيح و ساكن است *** دال باشد ورنه باقى جمله ذال معجم است

و پوشيده نماند كه بنا بر اين قاعده بايد حرف آخر «داد و باد و بود ]و[ نمود و ديد و شنيد» و مانند اين ها، «ذال معجمه» بوده و حرف دويّم «گذر» و «گذشتن» و «پذيرفتن» و مانند اين ها «دال مهمله» باشد ولى پرواضح و آشكار است كه در امروزه اين قاعده از ميان رفته و بعضى از متأخّرين گفته اند كه: در هر موقعى كه خواجه و شرف الدّين براى «ذال معجمه» معيّن فرموده اند، مهمله و معجمه هر دو روا است بلكه افصح پيش قدماى فرس، مهمله است و بلكه اهل بلخ و غزنه و ماوراءالنّهر، اين قاعده را ملاحظه نكرده و همه را به «دال مهمله» نوشته و مى خوانند چنانچه قاعده كلّيّه معموله در اين زمان همچنين است غير از مواردى كه به معجميه بودن آن ها بالخصوص تصريح شده بلكه بعضى از ادبا وجود «ذال معجمه» در اصل لغت فرس انكار نموده و فرق مذكور مابين «دال» و «ذال» را هم ردّ كرده و «ذال معجمه»خواندن را از تصرّفات متأخّرين عجم شمرده و اين مطلب در نظر، اقرب به صواب مى نمايد زيرا كه اختلاف حروف، ناشى از اختلاف مخارج بوده و دخل به اختلاف كتابت ندارد ـ چنانچه در گفتار اوّل اشاره نموديم ـ بلكه اختلاف خطّ هم تابع و حاكى از اختلاف لفظ بوده و آن هم، ناشى از اختلاف مخارج است و بديهى است كه «گذشتن» و «پذيرفتن» و مانند اين ها در زبان اهل زمان ما با «زاى هوّز» تلفّظ مى يابند و در امروزه مخرج «ذال معجمه» چنانچه در عربى است، در پارسى اصلا نيست و امّا در سابق به چه طور گفتندى و نوشتندى فاللّه اعلم، اگرچه به طور اطمينان مى توان گفت كه «ذال معجمه» در قديم موجود بوده و به مرور و دهور از

نام کتاب : قامــوس المعـــارف نویسنده : مدرس تبريزى، محمدعلى    جلد : 1  صفحه : 47
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست