responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قامــوس المعـــارف نویسنده : مدرس تبريزى، محمدعلى    جلد : 1  صفحه : 143

كلمات هموزن آن كه وزناً فى مابين عامّه مشهور و احتياج به ذكر فتحه و كسره نداشت، اكتفا نموديم و در بيان ذات حروف هم، آنچه حرف اوّل و دويّم است، به قرينه انجمن و آيين معلوم بوده و بيان حروف مابعدى را هم به عهده نقاط و قرائن خارجه موكول داشتيم مثلا وزن كلمه «لخلخه» را بدين طريق بيان كرديم: «همچو زلزله و يا دغدغه» و مانند اين ها و حرف اوّل و دويّم آن هم علاوه به شكل خود حرف، به قرينه اى با انجمن و آيين كه از براى «لام» با «خاء منقوطه» منعقد شده، معلوم مى شود و حروف مابعدى آن هم با شكل و صورت حرف و گاهى به معاونت نقطه و گاهى به معاضدت پاره اى قرائن خارجه از ترتيب لغات و غيره معلوم مى گردد; و در جائى كه در لغات مشهوره هموزنى از براى لغت مقصوده ]پيدا[ نشد، وزن همان لغت مقصوده را گاهى با اعراب نوشتن حروف، بيان كرده و گاهى حركات آن را بر وجه اجمال مذكور داشتيم و مخفى نماند كه در كلمات دوحرفى و سه حرفى حاجت به ذكر وزن ندارد بلكه ذكر حالت حرف اوّل فقط در اوّل همچو «به فتح اوّل» و مانند آن و بيان حركات اوّل و دويّم تنها در دويّم همچو «با دو فتحه» يا «با فتحه و كسره» و مانند آن ها كافى بوده و حرف آخر كلمات پارسى چنانچه در طىّ كلمات سابقه، سمت گزارش يافته، هماره ساكن مى باشد و «ياى مجهول» و «واو مجهول» را با حرف «ج» در تحت آن ها علامت كرديم و شايد در بعضى موارد، صريحاً نوشته شود و چون حروف اربعه مختصه پارسى از مشابه خودشان از حروف عربى امتياز صورى نداشت، از اين رو «ژ» و «پ» و «چ» پارسى را با سه نقطه امتياز داده و «گ» پارسى را هم با دو كشيده فرق نموديم و شايد در پاره اى موارد با حرف «ع» در عربى و «ف» در پارسى امتياز داده شوند.

تحريك و اسكان

نمايش نهم: گاه است كه به حكم ضرورت و اقتضاى مقام، ساكن را متحرّك كرده و متحرّك را ساكن خوانند، همچو: گُرْسِنه و گُرُسْنه; و گُلْسِتان و گُلِسْتان و مانند اين ها:

كجا است آن كه پدَرْش آهن است و مادر سنگ *** عدوى عود و عبير و جزاى كفر و ضلال

بسا طبيب كه مايه نداشت، درد فزود *** وزير بايَدِ ملك هزارساله چه سود

زياده و نقصان

نمايش دهم: گاه باشد كه به حكم ضرورت يا تخفيفاً يا تحسيناً، پاره اى ادوات و حروف در بعضى كلمات افزوده و يا مى كاهند. امّا زيادت چنانچه در نمايش بيستوچهارم از نگارش سيّم از آيين سيّم گزارش يافت و از اين قبيل است اشباع فتحه «نَه» در اين قول جامى:

مبادا هيچكس چون من گرفتار *** كه نه دل دارم اندر بر نه دلدار

و اشباع كسره «چِه» در اين قول سعدى: «چو مُردى چه سيراب چه خشك آب» و نظائر اين ها; و امّا نقصان و كاهيدن گاهى از اوّل كلمه باشد و گاهى از وسط كلمه و گاهى از آخر آن.

امّا نقصان از اوّل همچو شيب و گر و نوز و نون و چنو و چنان و چنين و كو و كين در نشيب و اگر و هنوز و كنون و چون او و چون آن و چون اين و كه او و كه اين و امثال اين ها مانند فغان در افغان و برو در ابرو و غيره; و از اين قبيل

نام کتاب : قامــوس المعـــارف نویسنده : مدرس تبريزى، محمدعلى    جلد : 1  صفحه : 143
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست