responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قامــوس المعـــارف نویسنده : مدرس تبريزى، محمدعلى    جلد : 1  صفحه : 142

بلكه بعضى از شرّاح نصاب، تفريس را منحصر به صورت عدم تغيير كرده و در شرح اين بيت گفته كه: معجّم(به فتح جيم) آن است كه عربى را عجم تكلّم كند بى تغيير و بالجمله گاه است كه عربان هم در لغات بيگانه تصرّف كرده و به اسلوب زبان خودشان تغيير و تبديل داده و در محاورات خودشان به كار برند و اينچنين عمل را تعريب ناميده و الفاظ همچنانى را معرّب مى نامند و آن هم گاهى به حذف حرف، تحقّق يابد همچو «فهرس» در «فهرست» و گاهى به زيادت حرفى ديگر به حصول آيد همچو «ديباج» در «ديبا»; و گاهى به تبديل يك حرف يا بيشتر همچو بنفسج و جوهر و فالوذج و فلفل و جلاّب و نرجس و جلنار و اصطبل و مسك در بنفشه و گوهر و پالوده و پلپل و گلاب و نرگس و گلنار و استبل و مشك و مانند اين ها; و گاهى به تغيير حركت همچو «اِيوان» در «ايوان» و گاهى به حذف حرفى و تبديل حرفى ديگر و تغيير حركت حصول يابد، همچو «جاموس» در «گاوميش» و «ابريق» در «آبريز»; و امّا تعريب بدون هيچگونه تبديل، نادر و فقط در چند كلمه نقل شده، همچو «بلور» و «كافور» و «زنجبيل» و «خوان» و «سندس» و غيره بلكه بعضى از شرّاح نصاب وقوع تغيير را در تحقّق تعريب، لازم دانسته و در شرح اين شعر:

وز معرّب شناس سنج و دلق *** يلمق و قفش و بهرج است بپاد

گفته كه معرّب آن است كه لفظ عجمى را عرب تغيير دهد و استعمال كند و بالجمله اگر يكسر هم نباشد، اكثر وقوع تبديل در الفاظ معرّبه و عربان در تعريب و سرقت الفاظ بيگانه يد طولا داشته و هر لفظى را كه از زبانى اخذ كرده و دزديدند همان دم مثل صبّاغى لباس و كاسه كردن طاس، تغيير وضع داده و تبديل صورت كرده و لباس عربى پوشانند به طرزى كه گويا اصلا و وضعاً عربى بوده و در ياراى هركس نباشد كه پى به عجمى بودنش ببرد و اين تردستى عربان در دزدى زبانان همه را انگشت به دندان گذاشته، در السنه مشهور و به فيروزآبادى منسوب است:

انَّ الأناكير ساهَت بعد ما سَبُزَت *** و اشرورَنَت بعدَ ما كانت تَراشيشا

و همين است كه بعضى از ادبا را منشاء شبهه گرديده و تغيير را در تحقّق تعريب قيد كرده والاّ تحقيق آن است كه هيچ يك از تغيير و عدم تغيير در هيچكدام از معرّب و معجّم شرط نباشد اگر چه اوّلى در اوّلى بيشتر و دويّمى در دويّمى بسيارتر است.

فرق حروف و حركات

نمايش هشتم: در بيان كيفيّت تفرقه فى مابين حروف و حركات و علامات آن ها.

بدان كه چون اكثر حروف ايرانى ذاتاً مشابه همديگر بوده و امتياز آن ها از يكديگر به خودى خود امكان نداشته و بلكه يك حرف هم در تمام حالات سكون واعراب از فتحه و كسره و ضمّه، به يك شكل نوشته شده و حالت سكون و اعراب و اقسام اعراب از يكديگر تشخيص نداشت و لذا در مقام بيان ذات حروف و صفات آن ها (كه حرف كذائى كدام حرف است و به كدام صفت است) به قيود مختلفه پناهيده و به واسطه آن ها از همديگر تشخيص مى دهند، همچو منقوطه و مهمله و مثنّاة و موحّده و مفتوح و مكسور و مانند اين ها، مثلا «لخلخه» را همچنين ضبط نمايند: «به فتح لامين و سكون خاء معجمه اوّل و فتح خاء منقوطه ثانى و هاء خفى در آخر» و همچنين در امثال آن; و اين روش چنانچه مى بينى در اغلب موارد منافى صرفه عمرى و مالى بوده و علاوه كه بر كتب مبسوطه انسب و اليق است امّا در اين كتاب اجتناب از اطناب منظور نظر و به قدر امكان، اختصار در كار است. از اين رو در بيان وزن كلمه به ذكر يكى از

نام کتاب : قامــوس المعـــارف نویسنده : مدرس تبريزى، محمدعلى    جلد : 1  صفحه : 142
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست