responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قامــوس المعـــارف نویسنده : مدرس تبريزى، محمدعلى    جلد : 1  صفحه : 141
حذف «و»، «ا»، «ى»

نمايش پنجم: «واو» و «يا» و «الف» در بيشتر كلمات من باب تخفيف، محذوف باشند:

امّا «الف» مانند اشكم و شكم و استخر و ستخر و افكندن و فكندن و پيراهن و پيرهن و تباه و تبه و سياه و سيه و راه و ره و گناه و گنه و نظائر اين ها.

و امّا «واو» همچو اوفتادن، اُفتادن و ناوخدا و ناخدا و اندوه و اندُه و كوه و كُه و چونان و چُنان و همواره و هماره و مانند اين ها.

و امّا «يا» همچو نيكو و نكو و ايستادن و اِستادن و گريستن و گِرِستن و نظائر اين ها.

اتباع و توابع

نمايش ششم: چنانچه در عربى، پاره اى كلمات، محض براى اتباع كلمه سابقه آمده و معنى جز اين ندارند «حسن، بسن» و مانند آن، همچنين در زبان پارسى نيز در اكثر موارد، مستعمل و معمول است ولى در عربى بدون «واو» و در پارسى بيشتر با «واو» استعمال يافته و ندرتاً بى آن هم استعمال شود همچو «ترت و مرت» و «داس و دوس» و «سيب و تيب» و «اريد بريد» و «تار و مار» و «تاسه واسه» و مانند اين ها و بلكه اين قبيل الفاظ فى مابين اهالى ما هم معمول و متعارف و هماره لفظ تابع را با «ميم» استعمال نمايند همچو «كتاب متاب» و امثال آن.

تبصرةٌ: در مادّه خنك و لوك از برهان معلوم مى گردد كه توابع آن را گويند كه دو لفظ بدون همديگر معنى مقصود را نفهماند و اين خلاف استعمالات اهل لسان مى باشد. آنچه از تتبّع محاورات عامّه روشن مى گردد آن است كه در امثال اين گونه موارد، متبوع در افاده معنى خود مستقلّ و بلكه تابع را اصلا مدخليّتى در افاده معنى نبوده و فقط تأكيد معنى مستفاد از متبوع را باشد.

معرّب و مفرّس

نمايش هفتم: گاه است كه پارسيان، الفاظ عربى و هندى و ساير لغات را موافق قانون زبانى خودشان تغيير داده و در محاورات خودشان استعمال نمايند و اينچنين عمل به تفريس يا تعجيم موسوم بوده و الفاظ كذائيّه به مفرّس و يا معجّم مسمّى گردند; و تفريس هم گاهى به زيادت باشد همچو «طلبيدن» و «فهميدن»; و گاهى به ابدال مانند «ليكن» و «بلى» و «افعى» و «ليلى» در «لاكن» و «بلى» و «افعى» و «ليلى»; و گاهى به هر دو تحقّق يابد همچو «تنكه» در «تكّه»; و ظاهر، آن است كه تفريس عبارت از مجرّد استعمال الفاظ اجنبيّه است عربيّاً كان أم غيره در زبان پارسى، خواه تغيير يافته باشد يا نه; و وقوع تغيير در تحقّق تفريس لازم نيست و از اين قبيل است كليّه الفاظ اجنبيّه كه در زبان پارسى شايع و متداول گرديده همچو حضرت و جناب و خدمت و عرض و تلِفُون و تلگراف و كُميته و كابينه و نظائر اين ها; و در نصاب گويد:

وز معجّم سخىّ و كسوت و فرق *** عدل و بغض و دوام و استعداد

نام کتاب : قامــوس المعـــارف نویسنده : مدرس تبريزى، محمدعلى    جلد : 1  صفحه : 141
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست