responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قامــوس المعـــارف نویسنده : مدرس تبريزى، محمدعلى    جلد : 1  صفحه : 133

دستور زبان فارسى/ آيين چهارم:كلام و جمله

آيين چهارم (از مقدّمه)

در كلام و جمله: بدان كه تركيب دو كلمه يا بيشتر و اتّصال و ارتباط آن ها با يكديگر به دو نوع مى باشد: يكى غير تامّ كه از امتزاج و اختلاط آن ها، سامع را فائده، حاصل نبوده و باز هم منتظر ختم كلام بوده و متكلّم عاقل را سكوت به همان مقدار روا نباشد همچو: پسر من، كتاب شما، آدم خوب، چيز مرغوب و مانند اين ها; و بيان اقسام اين نوع در نمايش چهارم از نگارش اوّل از آيين سيّم مشروحاً سمت گزارش يافت; و ديگرى مركّب تامّ (به خلاف نوع اوّل) كه اين را جمله و كلام نيز گويند. پس كلام ـ كه در لغت عرب به معنى «سخن» است ـ در اصطلاح، عبارت از سخن مركّبى است كه يك جزو آن، منسوب به جزو ديگر باشد به طورى كه افاده فائده تامّه نمايد و آن كلمه نسبت داده را مسند گفته و آن ديگرى را كه به آن، نسبت داده شده مسنداليه خوانده و آن نسبت كذائى را اسناد ناميده و آن حرفى را كه اسناد به واسطه آن، تحقّق مى يابد رابطه گويند مثلا در اين جمله: «تديّن خوب است»، تديّن، مسنداليه و خوب، مسند و است، رابطه و ارتباط خوبى به تديّن، اسناد است; و اين ها اجزاى اصلى جمله مى باشند كه قوام و تحقّقش بدان ها موقوف بوده و به عمده و به اركان جمله موسوم گردند و هرآنچه را كه در كلام، غير از اين ها باشد، از قبيل مفعول و تمييز و حال و ظروف و ادوات و تأكيد و قيودات و مانند اين ها، فضله و متمّمات و متعلّقات فعل گويند و هريكى در موقع مناسب خود، مشروحاً مرقوم افتاده و از بيان مزبور، عيان گرديد كه تركيب جمله از دو حرف و دو فعل و يك اسم و يك حرف و يك فعل و يك حرف درست نباشد زيرا كه نسبت و اسناد ـ كه جزو اعظم كلام است ـ ميان آن ها تحقّق نيابد بلكه بايد از اسم و فعل، تركيب يافته و يا از دو اسم امتزاج يابد و بعبارة اُخرى چنانچه روشن گرديد، كلام و جمله محتاج به مسند و مسنداليه مى باشد و اسم، لايق هر دو و فعل، فقط لايق مسندى بوده و حرف، لياقت هيچكدام را ندارد و به قاعده نحو عربى اگر جزو اوّل جمله، فعل باشد همچو «رفتم» و «گفتم»، به جمله فعليّه موسوم و اگر جزو اوّل آن اسم بوده و يا هر دو جزوش اسم باشد، همچو «رستم، دلير است» و «سهراب، كشته شد» آن را به اعتبار جزو اوّل به جمله اسميّه مسمّى داشته و جزو اوّلى آن را مبتدا ناميده و دويّمى آن را خبر نامند.

جمله اسميّه

اين جمله، مركّب باشد از اسمى و فعلى كه مسند بدو بوده و يا از دو اسمى كه يكى مسند بوده و ديگرى مسنداليه باشد و مسنداليه را مبتدا گفته و مسند را خبر نامند.

مبتدا، سزاوار آن است كه اسم غير صفت بوده و خودش هم معرفه و يا نكره مخصّصه بوده و مقدّم بر خبر باشد

نام کتاب : قامــوس المعـــارف نویسنده : مدرس تبريزى، محمدعلى    جلد : 1  صفحه : 133
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست