تتميم: گاه باشد كه بعضى از حروف معانى را به حكم ضرورت و يا به جهت مزيّت فصاحت حذف نمايند و در اينجا من باب ازدياد بصيرت به ذكر چندى از آن ها مى پردازد.
1) «ب» در اين مثال ها: «دست خود اين كتاب را نوشتم» و «جان شما، از اين شهر خواهم رفت»، «خانه اى را كه چون تو همسايه است»، «ده درم سيم، كم عيار ارزد» كه در اوّلى «باى استعانت» و در دويّمى «باى قسم» و در سيّمى «باى معاوضه» محذوف گرديده.
2) «بر»:
گر ترا روى زمين خواهش مأواى خوش است *** خانه در گوشه دل كن كه عجب جاى خوش است
كه ادات استعلا از روى زمين حذف شده.
3) «بلكه»:
ديوانگى و مستى از بوى تو مى خيزد *** هر فتنه كه مى خيزد از كوى تو مى خيزد
يعنى «بلكه هر فتنه…».
4) ادات استفهام در مورد ترديد: «رستم را ديدى يا نه؟» يعنى «آيا ديدى يا نه؟».
5) «واو عطف» كه در نظم به جهت ضرورت و در نثر از روى زيادت فصاحت بيندازند. نثر: «با عشق جفت در حسن طاق چون گل و بلبل شهره آفاق». نظم:
بنان اوست در بخشش، سنان او است در كوشش *** لقاى اوست در مجلس لواى او است در ميدان
و غير از اين ها كه بر تتبّع موارد استعمالات اهل لسان، واضح و آشكار است.
تبصرةٌ: ادوات مختلفه و حروف معانى مركّبه به ملاحظه معنى مرتّب و در ضمن بيست و چهار نمايش سمت نگارش يافت و مستحسن مى نمايد كه به جهت تسهيل امر و زيادت بصيرت به ذكر آن ها از روى ترتيب لفظى و حروفى هم پرداخته و پاره اى معانى عليحده آن ها را هم كه در ضمن نمايش هاى مذكوره بيان نشده به رشته تحرير آرد و شايد بعضى ا دوات عليحده راجعه به معانى مذكوره كه در ضمن نمايشات سمت نگارش نيافته، در اينجا مرقوم افتد.