responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قامــوس المعـــارف نویسنده : مدرس تبريزى، محمدعلى    جلد : 1  صفحه : 118

22) «ين»: زرّين و سيمين و رنگين و نمكين.

23) «ينه»: زرّينه و پشمينه.

و امّا لفظ آيين در اين شعر حافظ:

نه هر كه طرف كله كج نهاد و تند نشست *** سپاهدارى و آيين سرورى داند

كه حبيب اللّه اصفهانى از ادوات نسبت شمرده، خطا است بلكه به معنى قاعده و قانون است و همچنين لفظ «ويه» را هم كه بعضى از فرهنگيان از ادوات نسبت معدود و به «مشكويه» و «راهويه» ـ كه پدر اسحق محدّث است ـ استشهاد نموده، خطاى واضح و لفظ مزبور عربىّ الأصل و استعمال آن در پارسى از بابت سرقت و تفريس است.

نمايش بيستويكم، ادوات و حروف شرط كه لازم و منوط بودن چيزى را به وجود چيزى ديگر افاده نمايند و آنچه به نظر رسيده، ده حرف است:

1) «ار»: «قاضى ار با ما نشيند، برفشاند دست را».

2) «اگر»: «اگر آن ترك شيرازى به دست آرد دل ما را».

3) «چو»;

4) «چون» كه به معنى اگر باشند.

5) «كه»: «قحبه پير از نابكارى چه كند كه توبه نكند» يعنى اگر توبه نكند.

6) «گر»: مخفّف «اگر».

7) «هرچند»;

8) «هرچه»;

9) «هرگاه»;

10) «هرگه» كه در السنه دايرند.

دستور: گاه باشد كه به آخر «گر» و «ار» و «اگر» لفظ «چه» افزوده و متوهّم بودن مضمون جمله مدخول آن را افاده نمايد و از اين رو واجب آيد كه لفظ ليكن و يا مرادف آن را به جهت استدراك در جواب آن آرند:

اگر چه از تو به ظاهر جدا شدم ليكن *** به دل نيم ز خيال تو لحظه اى مهجور

و گاه است كه به حكم ضرورت، لفظ «چه» محذوف و معنى موصوف، به حال خود باقى باشد:

ما خود اگر به خاك برابر شديم ليك *** چون آب سبزه كرده ما را در جهان پر است

نمايش بيستودوم، ادوات عطف كه تابع و شريك نسبت ساختن سخنى است با سخنى ديگر به واسطه يكى از كلمات معيّنه كه آن ها را ادوات عطف و ربط و حروف عاطفه ناميده و آن سخن دويّمى را معطوف خوانده و اوّلى را معطوف عليه نامند، هر دو مفرد باشند يا جمله يا مختلف و اگر هر دو در لفظ و معنى يا تنها در معنى مغاير باشند، به عطف حقيقى موسوم گردد: «رستم و سهراب كشته شدند» و «شاه عباس و شاه عباس(؟) هر دو سلطان عادل بودند»; و اگر در معنى، متّحد و لفظاً مغاير باشند همچو تابان و درخشان و مانند آن ها، به عطف تفسيرى مسمّى نمايند; و

نام کتاب : قامــوس المعـــارف نویسنده : مدرس تبريزى، محمدعلى    جلد : 1  صفحه : 118
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست