responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قامــوس المعـــارف نویسنده : مدرس تبريزى، محمدعلى    جلد : 1  صفحه : 112

4) «هراينه»:

مرا بديد و به مژگان فروكشيد ابرو *** هر آينه تن من زلزله گرفت از آن

5) «هرگز»: كه گاهى تأكيد نهى را باشد: «اى شوخ از پهلوى من هرگز مرو جاى دگر»; و گاهى تأكيد نفى را:

ز خود هرگز نيازارم دلى را *** كه ترسم اندر او جاى تو باشد

6) «هين» به معنى زود باش:

قائل تكبير فتح از آسمان گويد كه هين *** القتال اى حيدر ثانى كه النّصر معك

نمايش يازدهم، ادوات تصديق و ايجاب كه در مقام تصديق سائل و جواب مخبر استعمال شوند:

1) «آرى»:

حسنت به اتّفاق ملاحت جهان گرفت *** آرى به اتّفاق جهان مى توان گرفت

2) «بلى»:

پريشان روزگارم طرّه محبوب مى داند *** بلى حال پريشان را پريشان خوب مى داند

نمايش دوازدهم ادوات علّت و سبب كه سبب و جهت چيزى را بيان كنند:

1) «از»:

مملكت از عدل شود پايدار *** كار تو از عدل تو گيرد قرار

2) «باى ابجد» كه در گفتار سيّم از آيين اوّل مقدّمه نگارش يافت.

3) «براى»:

حاجى تو نيستى شتر است از براى آنك *** بيچاره خار مى خورد و بار مى برد

4) «بهر»

بهر تو شنيده ام سخنها *** شايد كه تو هم شنيده باشى

5) «پى»:

تا پى مى كشى آن سرو خرامان برخاست *** ناله العطش از خاك شهيدان برخاست

6) «تا»:

ز من صورت نبندد معنى آزار خاطرها *** به ياد كس نيايم تا نباشم بار خاطرها

7) «چون»: در جائى كه داخل جمله اسميّه باشد: «چون هوا تار است چشمم نمى بيند»; امّا در جائى كه به جمله فعليّه داخل باشد، از براى توقيت و زمان است: «چون صبح طلوع كرد، نماز را خواندم»; و گاه باشد كه در اينجا نيز تعليل را آيد: «چون درس نخواند، او را زدم».

8) «چه»:

ندارى گر سر ما در دل غمگين چه مى آئى *** سرت گردم، در اين ويران سرا چندين چه مى آئى

نام کتاب : قامــوس المعـــارف نویسنده : مدرس تبريزى، محمدعلى    جلد : 1  صفحه : 112
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست