نام کتاب : آيات مشكله قرآن نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 1 صفحه : 264
يك چنين حصر در قرآن نيز موجود است از باب نمونه:
انبياء و پيامبران با عظمت آنگاه كه علم خود را با علم الهى مى سنجند، علم خود را در برابر علم بى نهايت خدا ناچيز ديده و چنين مى گويند:( لا عِلْمَ لَنا اِنَّكَ عَلاّمُ الْغُيوُبِ)( سوره مائده، آيه 109).:« ما آگاهى نداريم تو داناى پشت پرده هستى».
راسخان در علم و آگاهى از تأويل
آيا راسخان در علم از تأويل « متشابه» و يا « قرآن» آگاه مى باشنديا نه؟
قرآن در اين مورد مى فرمايد :( وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ اِلاَّ اللّهُ وَ الرّاسِخوُنَ فِيْ الْعِلْمِ) هرگاه « واو» در جمله « والراسخون» عاطفه باشد، طبعاً به حكم « واو عاطفه» آنها نيز از تأويل قرآن آگاه خواهند بود و اگر « واو» مستأنفه باشد، قهراً علم به تأويل در انحصار خدا بوده و وظيفه « راسخان» فقط ايمان به انتساب هردو گروه از محكم و متشابه، به خدا خواهد بود.
در اين مورد مفسران بر دو گروهند گروهى آن را عاطفه و گروه ديگر آن را مستأنفه انديشيده اند و بحث هاى گسترده اى در اين مورد انجام داده اند ولى حق اين است كه « واو» عاطفه است نه مستأنفه و راسخان در علم در پرتو ارجاع متشابه به محكم از تأويل آيات متشابه آگاه مى باشند و مطالب ياد شده در زير اين حقيقت را ثابت مى كند:
الف ـ رسوخ در علم، نشانه آگاهى از تأويل است
«مناسبت حكم با موضوع در فهم سخن متكلم نقش اساسى دارد در آيه مورد بحث، جمله « والراسخون فى العلم » وارد شده است واكنون نمى دانيم كه آيا اين جمله معطوف بر لفظ « اللّه» در جمله پيشين « الااللّه» است تا آنان نيز از علم تأويل بهره داشته باشند، يا اين جمله بريده از جمله قبلى است و اين گروه داراى چنين
نام کتاب : آيات مشكله قرآن نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 1 صفحه : 264