نام کتاب : آيات مشكله قرآن نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 1 صفحه : 24
كلمه در قرآن با « مضافى» مانند « ذى» ،« ذوى »،و « اولو» به كار مى رود و در آيه كلمه اى مانند« اهل » مقدر است [1].
ثانياً: فرض مى كنيم آيه مورد بحث عام است ولى هرگز لازم نيست قرينه در خود آيه باشد، بلكه كافى است، روايات صحيح و مورد اعتبار، تا چه رسد به تواتر، بيانگر چنين تخصيص باشد همچنانكه مخصص و مقيد بسيارى از عموم ها و مطلق هاى قرآن در خود قرآن نيست، بلكه در روايات است.
ثالثاً: روى قرائنى مانند كلمه هاى « اجر» و « استثناء» كه بعداً بيان مى شوند آيه عام نيست و اين دو كلمه قرينه بر اين است كه متكلم در باره ارحام خود سخن مى گويد، نه در باره مطلق اقربا و خويشاوندان ديگران.
اين مطلب در صورتى روشن مى شود كه بدانيم قرآن در آيات ديگر نيز در باره نزديكان پيامبر سخن گفته و در سوره هاى « انفال» و « اسراء» اين لفظ در باره خصوص خويشاوندان پيامبر به كار رفته است.
روشن تر بگوييم: نزديكان و خويشاوندان رسول گرامى آن روز براى مسلمانان معهود و روشن بود، خصوصاً در برخى از آيات سهمى از « خمس» را براى آنان اختصاص داده است مانند آيه: (فَانََّّ للّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسوُلِ وَ لِذِىِ الْقُرْبى)(انفال، آيه 41) كه به اتفاق تمام مفسران مقصود از « ذى القربى » همان اقرباى خود رسول گرامى است و همچنين در آيه ديگر مانند:( وَ آتِ ذاَ الْقُرْبى) ( اسراء، آيه 26) به پيامبر دستور داده است كه حق آنان را بپردازد.
از اين جهت مى توان گفت كه مفاد آيه از نخست وقت نزول، عام نبوده و اين قرائن نشان مى دهند كه او فقط در باره نزديكان خود سخن مى گويد:
گواهى از خود آيه
كلمه « اجر» و خود « استثناء» بهترين گواه است كه مقصود از « ذا القربى »