نام کتاب : تفسيراحسنالحديث نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 497
حبة: دانه. مثل دانه گندم و غیره. سنابل: سنبلها. مفرد آن سنبله است. یضاعف: تضعیف و مضاعفه، زاید کردن بر اصل شیء است تا دو برابر یا بیشتر باشد. واسع: صاحب سعه. یعنی فضل و رحمت او وسیع است به معنی وسعت دادن نیز آید، مراد از آیه ظاهرا همان است. منا: منت گذاشتن برخ کشیدن. اصل من به معنی قطع است گویی: با
برخ کشیدن نعمت و گفتن اینکه: آیا از تو دستگیری نکردم؟! نعمت و اجر آن را
قطع میکند ولی منت از خدا به معنی نعمت دادن است (قاموس قرآن). اذی: اذیت دادن. ناراحت کردن. صدقه:
صدقه چیزی است که انسان از مال خود قربة الی اللَّه میدهد، اعم از واجب
یا مستحبّ علت این تسمیه آنست که بنده بوسیله آن صدق بندگی خود را اثبات
میکند. حلیم: بردبار (بقره/ 225). رئاء: نشان دادن. رئاء و ریاء از
ماده «رؤیت» است، ریاء آنست که کار خوبی را برای تظاهر و نشان دادن به
دیگران بکنیم نه برای رضای خدا. صفوان: سنگ صاف اصل صفو به معنی خالص است. وابل: باران تند «وبل» به معنی شدت است. صلد: صلد در اصل به معنی سختی است به معنی «سخت» نیز آید، سنگی را که چیزی نمیرویاند گویند: حجر صلد. مرضاة: رضایت خوشنودی.
نام کتاب : تفسيراحسنالحديث نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 497