نام کتاب : تفسيراحسنالحديث نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 488
کلمهها
قریه: آبادی اعم از آنکه شهر باشد یا ده، «قری» در اصل به معنی جمع کردن
است شهر را از آن قریه گویند که خانهها یا مردم را در یک جا جمع کرده است
اینکه قریه را ده معنی کردهاند غلط مشهور است (قاموس قرآن). خاویة: خالی. خواء در اصل به معنی خالی شدن است به معنی سقوط و انهدام نیز آید ولی در آیه معنای اول مراد است. عروش:
بناها. خانهها. معنای اصلی عرش بلندی است، تخت، بنا، داربست انگور و خانه
را به مناسبت بلندی عرش و عروش گفتهاند (قاموس قرآن). لبثت: لبث به معنی درنگ و توقف است. لم یتسنه: متغیر نشده. این لفظ از ماده «سنه» به معنی تغیر است. ننشزها: نشز در اصل به معنی بلند شدن است مراد از آن در آیه زنده شدن استخوانها و سوار شدن بر وی هم است. نکسوها: کسا و اکساء به معنی پوشاندن لباس است مراد در آیه پوشاندن گوشت بر استخوانهاست. صرهن: صور (بفتح صاد) و صیر به معنی قطع کردن و متمایل ساختن است مراد از آن قطع و تکه تکه کردن است «صار الشیء: قطعه و فصله». سعیا: سعی به معنی تند رفتن و کوشش است، مراد از آن در آیه به تندی پرواز کردن است.
نام کتاب : تفسيراحسنالحديث نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 488