نام کتاب : تفسيراحسنالحديث نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 47
دارد و نه عمل، منافق آنست که ادعای
ایمان میکند ولی در باطن بیعقیده و منکر است علی هذا مؤمن و کافر یک چهره
دارند، ظاهر و باطنشان یکی است ولی منافق دو چهره دارد و مانند دزدی که از
اهل خانه باشد مرموز و خطرناک است و پلی است میان مؤمنان و کافران، کفار
همیشه بوسیله منافقان بجهان اسلام راه یافتهاند لذا باید منافق را با
اوصافش شناخت چنان که قرآن آن را با اوصافش شناسانده است، رجوع شود به
«نکتهها». 1 و 2- الم ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدیً
لِلْمُتَّقِینَ لفظ «لا رَیْبَ فِیهِ» قید است برای «هُدیً لِلْمُتَّقِینَ»
یعنی: در اینکه این کتاب برای پرهیزکاران هدایت است شکی نیست مانند:
تَنْزِیلُ الْکِتابِ لا رَیْبَ فِیهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمِینَ (سجده 2)
یعنی، این کتاب بیشک از جانب خداست، مراد از «الکتاب» مجموع آنست که تا
وقت نزول این سوره نازل شده بود و نیز آن قسمت که در علم خدا بود که نازل
شود. منظور از متقین ظاهرا کسانی هستند که روح تقوی دارند نه متقیان
اصطلاحی مثل: وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها
(شمس/ 8) روح فجور و تقوی در هر انسانی هست. مردم در برابر حقائق دو
گونهاند: منصف و لجوج. منصف بمجرد درک حقیقت آن را قبول میکند و تسلیم
میشود مانند ابو ذر تا قرآن را شنید اسلام آورد، چون روح تقوی و انصاف
داشت ولی ابو جهل با آنکه فهمید تسلیم نشد چون روح تقوی در او مرده بود.
قرآن مجید منصفان و متقیان را هدایت میکند ولی نسبت بلجوجان بر پلیدی آنها
میافزاید: وَ أَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَتْهُمْ
رِجْساً إِلَی رِجْسِهِمْ (توبه/ 125) در جای دیگر، کسی که روح تقوی دارد
زنده نامیده شده و برای کافران فقط حجت تمام میشود لِیُنْذِرَ مَنْ کانَ
حَیًّا وَ یَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَی الْکافِرِینَ (یس/ 7). 3- الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ
نام کتاب : تفسيراحسنالحديث نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 47