نام کتاب : تفسيراحسنالحديث نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 188
علیه السّلام است که همه روشن و آشکار بودند. روح
القدس: روح پاک. مراد از آن ظاهرا جبرئیل است مثل قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ
الْقُدُسِ مِنْ رَبِّکَ نحل/ 103 (قاموس قرآن) یا روح مستقل نبوت است. تهوی: هوی به معنی میل نفس است. استکبرتم: استکبار آنست که کسی اظهار بزرگی و برتری کند با آنکه اهلش نیست، اصل آن کبر به معنی بزرگی قدر است. غلف:
(بر وزن خسر) جمع اغلف است مثل احمر و حمر، اغلف یعنی در غلاف شده، غلف
یعنی در غلاف شدهها. غلف بفتح اول به معنی پوشاندن و در غلاف قرار دادن
است. لعن: راندن و دور کردن. لعن خدا در آخرت عذاب و در دنیا انقطاع از
رحمت و آن از انسان نفرین است نسبت به غیر. (قاموس قرآن) یستفتحون: طلب فتح
و پیروزی میکردند. فتح در اصل: گشودن و باز کردن است. بغیا: بغی در
اصل به معنی تجاوز از حد است، حسد، ظلم، دشمنی از مصادیق تجاوز هستند، در
آیه ظاهرا حسد مراد است، به قولی اصل آن طلب و به قولی فساد است. باءو: قرین و با هم شدند بقره/ 61. مهین: خوار کننده. هون به معنی خواری و اهانت خوار کردن است. خالصة: مخصوص. خلوص: صاف و بیخلط شدن است. مزحزح: کنار کننده. تزحزح در اصل به معنی کنار شدن و کنار کردن است.
نام کتاب : تفسيراحسنالحديث نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 188