نام کتاب : اصول فلسفه و روش رئاليسم نویسنده : العلامة الطباطبائي جلد : 3 صفحه : 240
وجود قابل و فاعل است- كه با يكى مىدهد و با يكى مىگيرد- و يا اگر بسيط است تنها قابل است- و فاعل اثر جدا از او است- .
و با در نظر گرفتن بيان گذشته- در مورد حركت سريعه نور- و همچنين در مورد ذات اتمى جهان- كه حركت دائمى دارند- اگر صورت و فعليتى دارند كه حركت را بانها مىدهد- و از سوى ديگر نيز حركت را پذيرفته و بخود مىگيرند- ناچار وجود آنها مجموعه دو وجود فاعل و قابل مىباشد- و اگر تنها متحرك هستند و هيچگونه صورتى ندارند- جز اينكه صورتهاى بعدى را پذيرفته و بخود مىگيرند- ناچار فاعل و محركى ما وراى ماده دارند- كه حركت را از وى مىپذيرند- و از اينجا است- كه فلاسفه الهى فاعلى ما وراء ماده اثبات مىنمايند- گذشته از اينها- ماده يك نواخت حركتهاى مختلف دارد- و ناچار براى هر يك از آنها- علتى بيرون از ماده خواهد بود- پس در هر حال در مورد هر معلولى- از اثبات علت فاعلى چاره و گريزى نيست- و اينكه در آخر اشكال گفته شده است- كه در حقيقت علت فاعلى نيز علت مادى است- اشتباهى است كه پاسخش نيز از بيان گذشته روشن است- .
و اينكه در اشكال گفته شده- كه ممكنست پيدايش علت فاعلى- در مواردى كه هست اتفاقى بوده باشد سخنى است متناقض- و مفهومش اينست- كه علتى كه رابطه وجودى واقعى با معلول دارد- بمجرد اتفاق و بى رابطه وجودى واقعى است
[دوم] علت مادى
بيانى را كه در علت فاعلى ايراد كرديم- در معرفى علت مادى عجالتا كافى است- و بيشتر از آن را از لا بلاى مقاله 10 بايد جستجو نمود- تنها در اينجا دو نكته زير را نبايد از نظر دور داشت-
نام کتاب : اصول فلسفه و روش رئاليسم نویسنده : العلامة الطباطبائي جلد : 3 صفحه : 240