نام کتاب : اصول فلسفه و روش رئاليسم نویسنده : العلامة الطباطبائي جلد : 1 صفحه : 106
كه در مغز مثلا انجام مىگيرد- تدريجى و دقيق است- و دستگاه ادراك به دريافتن وى قادر نيست- و از طرف ديگر در نهايت سرعت جزء جاى جزء نشسته- و خاصه جزء تازه كه مشاكل خاصه جزء كهنه مىباشد- بجاى خاصه در گذشته قرار مىگيرد- كه قوه مدركه
دو نظريه- يكى مبنى بر مادى بودن حافظه- كه طرفداران مادى بودن روح- در عصر اخير آنرا اختيار كردهاند- و پيروان مكتب ماترياليسم ديالكتيك - آنرا تشريح كردهاند- و ديگر مبنى بر مادى نبودن حافظه- مطابق اصول مخصوص مكتب فلسفى- صدر المتالهين مىپردازيم- و ضمنا اشكالاتى كه به نظريه مادى بودن حافظه- وارد مىشود براى خوانندگان محترم توضيح مىدهيم- و اين دو نظريه را تحت عنوان نظريه روحى- و نظريه مادى بيان مىكنيم-
نظريه روحى-
صاحبان اين نظريه ادراكات را- فعاليت مستقيم نفس جوهر غير مادى مىدانند- و اعمال عصبى را تنها- مقدمه بوجود آمدن اين ادراكات مىدانند- مطابق اين نظريه نسبت ادراكات بنفس- نسبت فعل است به فاعل و باصطلاح فلسفى- اين ادراكات قيام صدورى دارند بنفس نه قيام حلولى- و عين اين صور ادراكى در صقع نفس باقى است- و تذكر يادآورى عبارت است از- مورد توجه قرار دادن همان صور اوليه- .
مطابق اين نظريه عين صورتهاى ادراكى اولى- حفظ و نگاهدارى مىشود- و بعدها مورد يادآورى و بازشناسى قرار مىگيرد- .
نظريه مادى-
صاحبان اين نظريه- هر چند نتوانستهاند بطور قطعى اظهار نظر كنند- مىگويند بر خلاف نظريه بالا هيچگاه- عين ادراكات اوليه حفظ و نگاهدارى نمىشود- و اينطور نيست كه هر صورت ادراكى در ذهن پديد آمد- قوه حافظه عين آنرا نگاهدارى كند- زيرا ادراك عبارت است از فعاليت اعصاب- و اعصاب در باره يك شىء نمىتوانند- فعاليت مداوم داشته باشند- يعنى فعاليتهاى اعصاب- هر لحظه متوجه شىء مخصوصى است- و در حالى كه چيزى مورد توجه نيست- قهرا سلسله عصبى در باره آن فعاليت ندارد- پس در حال عدم توجه- خاطره ادراكى بصورت ادراك وجود ندارد- و نمىتواند وجود داشته باشد- اين دانشمندان مىگويند هر چيزى كه يكبار ادراك شد- فقط اثرى از او در
نام کتاب : اصول فلسفه و روش رئاليسم نویسنده : العلامة الطباطبائي جلد : 1 صفحه : 106