responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) نویسنده : سراج جوزجانی، منهاج الدین    جلد : 2  صفحه : 428

[ (87) نامهاي تركي]

در طبقات ناصري برخي از نامهاي تركي آمده كه در اين جا معاني و املاي قديم آن شرح داده مي‌شود:
اغراق: بكسر الف. در طبقه 23 دو بار اغراق و اغراقيان آمده، كه به تصريح محمود بن حسين بن محمد كاشغري، يكي از قبايل بيست‌گانه ترك بود (ديوان لغات الترك تاليف 466 ه- طبع استانبول در سه جلد 1333/ 35 ق، صفحه 28 جلد اول) الپ: اين كلمه در الپ ارسلان و الپتگين جزو اول نام است، و گاهي تنها هم بطور علم آمده، مانند الپ ترك ناصر در طبقه 21، بقول كاشغري معني آن شجاع و جلد است، و در كتابش به فتحه اول و سكون دوم و سوم ضبط شده (ديوان لغات الترك 1/ 44) الغ: به ضمه اول و دوم معني آن از هر چيز بزرگتر آن است (ديوان 1/ 62) مولوي:
مؤمن و ترسا، جهود و گبر و مغ‌جمله را رو سوي آن سلطان الغ ارغون: به فتحه اول و سكون دوم و ضمه غين: پرنده‌ايست از جنس جرز (حباري) كه گنجشكان را بدان شكار نمايند (ديوان 1/ 108) ارسلان: اين نام در طبقات مكرر آمده، كه از روي فهرست كتاب در مواقع آن ديده ميتوانيد، بقول كاشغري به فتحه اول و سكون دوم و سوم جمع بين ساكنين است، كه معني آن اسد باشد و ملوك را بدان تسميه ميكردند (ديوان 3- 304) ايل: بقول كاشغري به كسره الف معاني متعددي دارد، اول بمعني ولايت است مثل بك ايلي يعني ولايت امير، دوم بمعني خيل اسپان است وايل بشي سايس خيل است (ديوان 1/ 49) سوم بمعني صلح بين دو شاه است (1/ 50) (رك: تعليق 49/ 79) بقول لغت جغتائي (ص 125) ايل در تركي معاني ذيل دارد: دست، مردم، ملت، گروه، سال، مطيع و تابع و رام، بصورت جمع ايلات بر قبايل صحرانشين اطلاق مي‌شود ايبك: بكسره و ياي مجهول و فتح باء بمعني بت كه بعربي صنم گويند گاهي مجازا بمعني معشوق آيد در لطايف بمعني غلام و قاصد است، (غياث 89) اما اينكه معني ايبك را شل نوشته‌اند، مانند تاريخ

نام کتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) نویسنده : سراج جوزجانی، منهاج الدین    جلد : 2  صفحه : 428
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست