درخشان
باشد [1] مورخين اسلامي هم در شرح اسم جمشيد تفاصيلي دارند كه از ان
جمله ابو الفدا گويد: جم بمعني قمر و شيد بمعني شعاع است، پس جمشيد (شعاع
قمر) معني ميدهد [2] از مورخين اسلامي ابن اثير، و ابن مسكويه و صاحب
مجمل تماما به نيكوئي اين شاه قايلاند، در مجمل گويد: آن نيكوئي و روشنائي
كه از وي تافتي جمشيد گفتندش، و شيد روشني باشد [3] و در جاي ديگر گويد
كه شيد يعني خور [4] پس شايد همان كلمه اوستائي خشئت بمرور زمان (شيد)
گرديده باشد، زيرا طوري كه مورخين دوره اسلامي نگاشتهاند، معني قديم آن
بجا مانده، و تنها شكل ظاهري كلمه رنگ نوي گرفته است، اما اسم پدر جمشيد
طوري كه در بالا ذكر رفت در اوستا ويوهونت آمده كه بعدها ويونگهوت،
ويوانهان، ويونگهان، و بالاخر معرب آن ويونجهان است، البيروني نسب جمشيد را
چنين نوشته: جمشيد بن ويجهان بن اينكهد بن اوشهنگ بن افراواك بن سيامك بن
ميشي [5] مؤلف تاريخ سيستان پدر جمشيد را نونجهان [6] و مؤلف مجمل
ويجهان [7] و مسعودي انو جهان [8] نگاشته است. بهر صورت اين اسماء
تحريفاتي است از اصل اوستائي آن كه بمرور دهور و تداول در السنه ملل مختلفه
رنگهاي مختلف را گرفته است.
(11) نسب نامه افريدون
اسامي آباء و اجداد فريدون درين كتاب طوري كه در نسخه خطي خوانده ميشد
نوشته شد، كه صور اين اسماء در تواريخ مختلف است، مثلا صاحب مجمل مينويسد:
افريدون بن اتفيان يا اتفيال بن همايون بن جمشيد الملك و مادرش فري رنك
بود دختر طهور ..... [9] ولي در كتب پهلوي نام پدرش اپتيان، و اثپيان، و
انوپنيان آمده [10] كه او را آبتين و آتپين هم نوشتهاند، ولي طبري
چنين نويسد: افريدون بن اثفيان بن پرگاو [11]