responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) نویسنده : سراج جوزجانی، منهاج الدین    جلد : 2  صفحه : 232

سيستان بغزنه رفت، و از آنجا به لاهور افتاد، و كان ذلك في حدود (572 ه) از تاريخ وفات و اواخر عمر و زندگاني مولانا منهاج الدين عثمان خبري نداريم، فقط همين قدر توان گفت: كه بعد از (572 ه) در لاهور از جهان رفته باشد، كه بعد از وفات جاي او را پسرش مي‌گيرد به تفصيل ذيل:

پدر مؤلف:-

پدر مولف مولانا سراج الدين محمد افصح العجم و اعجوبة الزمان بن مولانا منهاج الدين عثمان نيز از رجال مهم دربار فيروزكوه و غور بود، و اندر حضرت سلاطين پايه بزرگ و مرتبت سترگي داشت. در اواخر دولت آل محمود، چون سلطان معز الدين غوري بسال (582 ه) بدر شهر لوهور آمد، و آن شهر به وي مسلم گشت، سپه‌سالار علي كرماخ را كه والي ملتان بود، به لاهور نصب فرمود، و پدر مؤلف كه مولانا سراج الدين باشد، قاضي لشكر هندوستان گشت، و تشريف سلطان معز الدين پوشيده در بارگاه لشكر مجلس علم عقد كرد و دوازده شتر بجهت نقل كردن كرسي او نامزد شد [1] چنانچه پيشتر خوانديد، پدر مولانا سراج نيز در لاهور سكونت داشت و بعد از (572 ه) در آنجا ميزيست، و ظن غالب آنست كه بعد از همين سال هم دران جا از جهان رفته باشد، بنابران مولد مولانا سراج را هم لاهور گفته مي‌توانيم، و همين مقصد را يكي از معاصرين او كه محمد عوفي باشد، نيز تائيد ميكند: و خطاب ملك الكلام و فصيح العجم باو ميدهد، [2] ولي محل نشو و نماي وي را كه سمرقند مي‌شمارد، محل تامل است!!! درين وقت حضرت باميان مجمع علماء و مقر دانشمندان نامدار بود و سلطان بهاء الدين سام ابن سلطان شمس الدين محمد از ملوك عالم‌پرور و دانش دوست آل شنسب كه از (587 تا 602 ه) سلطنت رانده، كوشش داشت تا اهل فضل و علم را در مركز مملكت خويش (باميان) فراهم كند، و بقول مؤلف علامه فخر الدين رازي مدتها


[1] طبقه 19 ذكر معز الدين
[2] لباب الالباب ص 282 ج ا
نام کتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) نویسنده : سراج جوزجانی، منهاج الدین    جلد : 2  صفحه : 232
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست