يك تن بدولت ايمان، و سعادت اسلام رسيده است، ذكر اسلام [او] در قلم آمد و بران ختم افتاده [1]العاشر [2] بركاخان بن توشي بن چنگيز خان (مغل عليه الرحمه) اشاره
ثقات چنين روايت كردند، كه ولادت بركا [3] بن توشي بن چنگيزخان در
زمين چين و خفچاق [4] بود، به وقتي كه پدرش توشي (خان) خوارزم بگرفت، و
لشكرها بزمين سقسين [5] و بلغار و سقلاب [6] برد [7] [و] چون
[اين] بركا (خان) از مادر بزاد، پدرش گفت: من اين پسر خود را مسلمان كردم، و
او را دايه مسلمان حاصل كنند، تا ناف او بر مسلماني برند، و شير مسلمان
خورد، كه اين پسر من مسلمان خواهد بود، بحكم اين اشارت ناف او دايه مسلمان
بريد، او شير [در كنار دايگان] مسلمان خورد، و چون بحد تاديب و تهذيب رسيد،
از ائمه مسلمان قومي را جمع كردند و يكي (را) ازيشان اختيار نمودند، تا او
را تعليم قرآن داد، و بعضي از [ان] ثقات چنين گفتند: كه تعليم قرآن او در
[شهر] خجند بود پيش يكي از علماء متقي آن شهر [بود] چون بحد تطهير رسيد،
تطهير او بجاي آوردند، و چون بحد بلوغ رسيد، آنچه در لشكر گاه توشي مسلمان
بوده است همه در خيل او فرمود، و چون پدرش توشي (خان) بزهر دادن چنگيزخان
از دنيا نقل كرد و برادرش باتو خان بجاي پدرش نشست، بركا [8] خان را
همچنان بزرگ داشت ميكرد، و او را فرمان و اتباع و اقطاع مقرر [9]
ميداشت، و در سنه احدي و ثلاثين و ستمائة، جماعت رسولان بركاخان [8] از
زمين خفچاق [10] بخدمت حضرت
[1] مط و مب: در قلم آورده شود و بران ختم افتد انشاء اللّه تعالي [2] اصل: التاسع [3] مط و مب: بلكاخان، در جامع التواريخ: بركه [4] مط و مب: قيچاق [5] مط و مب: سفين، راورتي و اصل: مانند متن- تاريخ رشيدي گويد: كه سقسين بصورت سفقين هم نوشته ميشود، و خطهايست در تركستان. [6] مط و مب: صقلاب [7] مط و مب: بود [8] مط و مب: بلكا [9] در اصل خوانده نميشود [10] مط و مب: قيچاق