و
حشم و پيلان او متفرق شدند، و حشم اسلام در عقب غنيمت برفتند، اين محمد-
شيران [1] مدت سه روز از لشكر غايب بود، چنانچه همه امراء بجهت او دل
نگران شدند، بعد از سه روز خبر آوردند: كه محمد شيران [1] در فلان جنگل
هژده [2] پيل يا زيادت با پيل بانان گرفته است و بداشته و تنهاست [3]
سوار نامزد كردند، تمامت آن پيلان نزد محمد بختيار آورد. في الجمله
محمد شيران [1] مردي جلد بود و بسامان، چون علي مردان را [در] بند كرد و
بازگشت، و چون او مهتر امراء خلج بود، همگنان او را خدمت ميكردند، و هر
امير بر سر اقطاع خود ميبود، تا علي مردان طريقي كرد و بكوتوال [4] دست
راست گرفت، و از قيد بيرون آمد و بحضرت دهلي رفت و از سلطان قطب الدين
التماس نمود، تا قايماز [5] رومي را از او ده فرمان شد [6] كه [بطرف]
لكهنوتي رود، و بحكم فرمان، امراء خلج را ساكن گردانيد حسام الدين عوض
خلجي كه از [دست] محمد بختيار مقطع كنكوري [7] بود، قايماز رومي را
استقبال كرد، و با او بطرف ديوكوت رفت، به اشارت قايماز رومي بازگشت، محمد
شيران و ديگر امراء خلج جمع شدند و قصد ديوكوت كردند، و قايماز رومي از
اثناء راه بازگشت و با [امراء] خلج او را مصاف شد، محمد شيران و امراء خلج
منهزم گشتند (و بعد از آن) بطرف مكسيده و سنطوس [8] ايشان را با هم
مخالفتي افتاد، محمد شيران شهادت يافت، و تربت او همانجاست، رحمه اللّه.[1] اصل: شروان [2] اصل و مط: هزده [3] اصل: و شهامت سوار [4] مط: و با كوتوال. كوت وال كلمه پنبتو است، مركب از كوت يعني قلعه و
وال كه ادات تصاحب و نسبت است، كه جمعا حصار دار و قلعهبيگي معني ميدهد،
اين كلمه از دوره غزنويان رايج بود كه بيهقي نيز مينويسد، برخي از
نويسندگان آنرا تركي تصور كردهاند كه صحتي ندارد، چه تاكنون در پنبتو زنده
است [5] مط و راورتي: قايماز. اصل: قائمان. پ: نافاز و قايماز. يكي از نسخ: قانماز [6] مط و پ: شود. [7] كذا در اصل و پ. متن راورتي: گنگوري. حاشيه راورتي: گسگوري، كسكوري، كنكتوري، كنكوري، طبقات اكبري: كلوائي، كاواين. مط: كنكتوري، كتكوري پ: كنكوري. [8] اصل و راورتي: مانند متن. مط: مكيده يا سكننده و سنطوس. پ: مكيده و منطوس. راورتي گويد كه در اكثر نسخ ثقه و قديم مانند متن است، اما در بعضي: سنتوس، مكيده. سكننده سطوس. طبقات
اكبري تنها سنطوس. صورت صحيح اين كلمات مسيده و سنتوش است، كه در جنوب
غربي ديكوكوت در ديناج پور بودند، و اكنون سنتوش را ماهي گنج گويند بر كنار
غربي درياي اتراي و در كتابي كه هنتر در اوضاع بنگال نوشته نام پرگنههاي
مسيده و سنتوش در ضلع ديناج پور آمده است.