نكبتي
كه سنجر را افتاد اين بود، بعد از ان سلطان صلح كرد، و چراخورهاء تركستان و
بلاساغون با آن شهرها كه در سرحد بود، ايشان را مسلم داشت و تركان خاتون
را بعد از صلح بخدمت سلطان باز فرستادند، و حكيم كوشككي [1] درين حادثه
هجو بسيار كرده است، و در دواوين و كتب ثبت است. چون آن نكبت ظاهر شد،
كار مملكت ضعيف شدن گرفت، و از ملك سنجري مدت شست سال بگذشت، جماعت غزان از
ختلان خروج كردند و در سلطان عاصي شدند، و آنچه قرار خراج هزار سال بود
باز گرفت. سلطان لشكر به آنجا نب كشيد، غزان از هر خانه يك كلاه نقره
ميدادند قبول نيفتاد و با ايشان مصاف داد، تا سلطان منهزم و گرفتار آمد،
چون سلطان بدست ايشان افتاد، جمله پيش ركاب پياده شدند و خدمت كردند، و
امراء غزان طوطي و قزقوت [2] و ملك دينار و ابراهيم [3] ختلي و جز
ايشان پيش تخت سلطان كمر بستند، خود فرمان دادن گرفتند خراسان با يك ديگر
قسمت كردند، و هر چه ميبايست ميكردند و ميگفتند كه سلطان چنين ميفرمايد، و
بندگان سنجري متفرق شدند، و نظام مملكت برفت، و سلك دولت بگسست [4]،
بعد از مدت چند گاه و قريب يك سال كم و بيش يكي از بندگان و امراء سلطان
بخدمت رفت، سلطان را بوجه شكار برنشاند، و از ميان ايشان بيرون برد و خلاص
داد، و بمرو بر تخت نشاند، و بعضي از بندگان باقي مانده جمع شدند اما عمر
به آخر رسيده و دولت كهن گشته بود، يوم الاثنين، الرابع و العشرون من شهر
الاول [5]، سنه اثنين و خمسين و خمسمائه در دار الملك مرو برحمت حق
پيوست، و همانجا دفن كردندش، و مدت عمر او هفتاد و سه سال و چيزي بود، مدت
ملك او شست (و دو) [6] سال بود، و اللّه اعلم.[1] راورتي: كوشكي. پ: كوپكي، هدايت گويد: كه كوشككي قايمي حكيم فاضلي
بود از ندماي سلطان سنجر كه بعد از اسارت تركان خاتون هجوهاي مليح و قبيح
گفت (مجمع الفصحاء ج 1) [2] كذا في الاصل. راورتي: طوطي، قورغرت پ: طوطي، فرقرب. اخبار الدوله: قرقود و طوطي بك. زبده النصر: قرغود. ابن اثير: فرغوت ابن عبد الحميد و طوطي بن دادبك (ج 11 ص 54) [3] كذا راورتي: ابراهيم و ختلي. پ: ابراهيم ندارد. [4] اصل: بكشت. پ: مانند متن [5] كذا در اصل وپ. راورتي:
ربيع الاول، ابن اثير (11: 99): ربيع الاول 552 ه گزيده: 16 ربيع الاول
552 بعمر 72 سال لب التواريخ: 26 ربيع الاول 552 ه بعمر 72. [6] اصل: شست. راورتي و پ: 62