در
دفع مفسدان، و قمع خوارج، و ترتيب امور دولت، جمله عبد اللّه را ميبايست
قيام نمودن، و درين زمان عبد اللّه به دينور بود، براي دفع بابك خرمي. أمير
المؤمنين فرمان فرمود: تا به خراسان آمد، چون به نشاپور رسيد، مدتي بود،
كه باران از آسمان بزمين نيامده بود، و در ان روز كه عبد اللّه در آمد،
باران رحمت بزمين آمد، و خلق از آن باران تفأل گرفتند آمدند. و او در
شادياخ [1] نيشاپور قصرها بنا فرمود براي خود، و اتباع خود. و خوارج را
قمع كرد، و عدل ورزيد، و سنتهاء خوب نهاد، و بغايت عدل و انصاف كرد، و عظيم
علم دوست بود. تا غايتي كه از امام ابو عبيد القاسم بن سلام [2] التماس
نمود، تا غريب الحديث براي او شرح كرد و در عوض آن صد هزار درم نقره، و
خلع وافر [3] فرستاد، و أمير المؤمنين جمله بلاد عجم را حواله او فرموده
بودند. مامون برحمت حق پيوست. أمير المؤمنين معتصم برقرار پدر ملك عجم تمام او را فرمود، تا عهد الواثق باللّه، و السلام علي من اتبع الحق و الهدي.
الرابع طاهر بن عبد اللّه
امير عبد اللّه طاهر، رحمة اللّه عليه. در عهد أمير المؤمنين الواثق
باللّه برحمت حق پيوست. در شهور سنه ثلثين و مائتين. مدة پادشاهي او در
ممالك عجم هفده سال بود. و مدت عمر او همچنانكه عمر پدر او چهل و هشت سال
بود. چون وفات او نزديك رسيد، پسر خود طاهر عبد اللّه را بر خراسان
خليفه كرد، و طاهر عبد اللّه را أمير المؤمنين الواثق باللّه، از دار
الخلافه عهد و لواء فرستاد. و برادران او اعمال خراسان و ايالت ولايت
التماس نمودند. ايالت نيشاپور به برادر خود مصعب داد، و أمير المؤمنين
الواثق باللّه در ذي الحجه سنه اثني و ثلثين و مائتين برحمت حق پيوست.
المتوكل بخلافت نشست، و طاهر را ايالت [4] عجم مقرر فرمود. چهارده سال و
سه ماه
[1] اصل: شاد باخ قصور شادبا در عهد طاهريان شهرت داشت (البلدان ابن فقيه 156) [2] اصل بن سلام ندارد از راورتي گرفته شد. متن راورتي: عبد القاسم و ابو القاسم (ر: 14) [3] اصل، وپ: نقره خلغ وافريد [4] اصل: امالت.