ولايت هشام نوزده سال و
هشت ماه و نيم بود، و بقولي يازده ماه، و فوت او بزمين شام در موضعي بود،
كه نام او رصافه [1] است، و آن دار الملك او بود، و مدت عمر او پنجاه و
شش سال بود، و وفات او در ششم ماه ربيع الاول سنه خمس و عشرين و مائة بود.
الحادي عشر وليد [2] بن يزيد عبد الملك
او را خليفه ابن العاشق خواندندي، كنيت او ابو العباس بود، مردي بي
اعتقاد و پليد باطن و هوا دوست بود، ولادت او در سنه سبعين [3] يا سنه
ثمانين بود گويند بدين آيت رسيد كه: و خاب كل جبار عنيد [4]، مصحف از
دست بينداخت و بر روي آماج نهاد، و بران تير ميانداخت و ميگفت: اينك منم
جبار عنيد! لعنه اللّه بدين اعتقاد، پس ولايت خراسان به نصر سيار داد، نصر
سيار يحيي بن زيد را كه بطرف خراسان و بلخ گريخته بود، در طالقان حدود كشت و
بياويخت [5] تا ابو مسلم مروزي او را از دار فرود آورد. چون از ولايت
وليد يزيد يك سال و دو ماه بگذشت، و خلق را خبث اعتقاد او معلوم شد، او را
معزول كردند، و نام او خليفه بنو مروان شد، روز پنجشنبه هشتم ماه جمادي
الاخري سنه ست و عشرين و مائه كشته شد. الحمد للّه علي ذلك.
الثاني عشر يزيد بن وليد
كنيت او ابو خالد بود، ولادة او سنه ست و ثمانين بود، و او را ناقص نام
شد بسبب آنكه مواجب حشم ناقص كرد [6]، اما مردي گزيده سيرت پاكيزه
اعتقاد بود، روشن دل و عاقل بود، رد مظالم كرد، مادرش شاه بري [7] بنت
فيروز
[1] اصل: رصامه، پ: احايه. الكامل و مسعودي: رصافه در ارض قنسرين [2] اصل: وليد بن عبد الملك. پ: مانند متن [3] اصل: سبعين و سنه ثمانين. [4] قرآن، ابراهيم 15 [5] مزار اين امام در جوزجان (سر پل) شمال افغانستان موجود است، براي شرح و كتيبه آن به تعليقات آخر كتاب رجوع شود. [6] اين جمله در اصل چنين است: او را ناقص تمام شد، بسبب آنكه موجب خشم
ناقص كرد ولي مطابق باين عبارت مسعودي اصلاح شد: انما نقص بمض الجنيد
ارزاقهم فقالوا يزيد الناقص ... [7] كذا. مجمل و گزيده: شاه آفريد
بنت فيروز بن يزدجرد ابن شهريار، مسعودي: امه ساريه بنت فيروز. الكامل: امه
شاهفرند بنت فيروز بن يزدجرد ...