نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 9 صفحه : 253
از پيش بروى و ساعتى بازپس استى [1]؟گفت:آن ساعت [2]كه از پيش بروم انديشه كنم كه نبادا كه كسى در اين راه كمين كرده باشد [3]،تا اگر از كمين بيرون آيد يا چيزى بيندازد بر من آيد،بر تو نيايد يا مرا گيرد.و چون بازپس ايستم [4]انديشهام آن باشد كه [5]اگر كسى به دنبال ما بيايد به من رسد و من سپر تو باشم.چون به غار رسيد،رسول-عليه السّلام-خواست تا در غار رود،رها نكرد گفت:يا رسول اللّه!بر جاى باش تا من بنگرم نبايد كه كسى كمين كرده باشد.در غار رفت و گرداگرد برگرديد [6]و بنگريد چون كسى را نيافت،رسول را گفت:درآى.آنگه عمر گفت:آن شب از ابو بكر به بود كه همۀ عمر آل عمر [7].و در اين شب ابو بكر صدّيق [8]اين ابيات مىگفت:
قال النّبىّ و لم اجزع فوقّرني و نحن في سدف من ظلمة الغار لا تخش شيئا فانّ اللّه ثالثنا و قد تكفّل لي منه باظهار و انّما كيد من يخشى بوادره كيد الشّياطين قد كادت لكفّار [9] و اللّه مهلكهم طرّا بما صنعوا و جاعل المنتهى منهم الى النّار[81-پ] فَأَنْزَلَ اللّٰهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ ؛خداى تعالى سكينه و وقار و طمأنينۀ خود به رسول -عليه السّلام-فرستاد [10].اين قول بيشتر مفسّران است،و قول بعضى آن است كه:
ضمير عايد است با ابو بكر،براى آنكه سكينه از رسول-عليه السّلام-جدا نبود هرگز، و دگر آنكه:خوف و حزن ابو بكر را بود نه رسول را،او به سكينه محتاجتر بود.و دگر مفسّران گفتند:ضمير عايد است با [11]رسول-عليه السّلام-براى آنكه جملۀ كنايات كه در [12]آيت هست [13]همه راجع است با رسول،من قوله تعالى: إِلاّٰ تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللّٰهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثٰانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمٰا فِي الْغٰارِ إِذْ يَقُولُ