نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 9 صفحه : 192
تا اوّل كس كه از اين راه برآيد وى را حاكم كنيم و از او بپرسيم.گفتند:روا باشد.
نگه كردند،اميرالمؤمنين على بر آمد،گفتند:اللّه اكبر!به از اين حاكم نيايد ما را.او را دست گرفتند و بنشاندند و قصّه با او بگفتند.او گفت:
أ لا ادلّكما على خير منكما ؛راه نمايم شما را بر كسى كه از شما هر دو بهتر است،گفتند:كيست آن؟ گفت:
من ضرب هامكما بالسّيف حتّى قادكما الى الاسلام، آنكه تيغ از سر شما بازنگرفت تا شما را به اسلام آورد [1].گفتند:همانا از خود كنايت مىكنى؟گفت:
بلى!و چه منع كند مرا ازآنكه اين گويم و من بيرون آنكه صاحب جهاد دين [2]خدايم،به دو قبله با رسول نماز كردهام مدّتهاى دراز پيش از مردمان ديگر.ايشان را خصومت خود فراموش شد،روى به او كردند و گفتند:خصومت ما با تو افتاد،بياى [3]تا پيش رسول خداى[62-ر]شويم به حكومت،پيش رسول رفتند و گفتند:يا رسول اللّه!اين كودك را بينى كه بر ما تفاخر مىكند!رسول گفت:چگونه؟قصّه با او بگفتند،رسول-عليه السّلام-هيچ نگفت انتظار وحى را،تا كسى نگويد مراعات جانب على كرد.خداى تعالى اين آيت فرستاد: أَ جَعَلْتُمْ سِقٰايَةَ الْحٰاجِّ وَ عِمٰارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرٰامِ -الآية،حقتعالى گفت: أَ جَعَلْتُمْ سِقٰايَةَ الْحٰاجِّ ؛كردى سقاية الحاجّ را،و سقاية فعاله باشد،و فعاله،فعلى را گويند كه بسيار بكنند تا صنعت گردد،كالخياطة و الحياكة و الصّياغة [4].و فعاله به فتح،مصدر باشد كالسّماحة و الظّرافة،و مصدر از اين فعل«سقى»بود،يقال:سقيته سقيا،و اين جا براى آن فعاله آورد كه اين كار صاحبش را بمثابت صناعت بود،و گفتند:خود مصدر است، كالرّعاية و الحماية،و ضحّاك در شاذّ خواند:سقاية،به فتح«سين».حقتعالى گفت:آب دادن حاجيان و عمارت خانۀ خداى كردن [5]چون كسى كه ايمان دارد به خداى و پيغامبر و روز بازپسين و جهاد كند در سبيل خداى،و معنى آيت آن است كه:أ جعلتم سقاية الحاجّ و عمارة المسجد الحرام كايمان[6]من آمن باللّه على حذف المضاف و اقامة المضاف اليه مقامه،چنان كه گويند:السّخاء حاتم و الشّجاعة عمرو،و معنى آنكه:السّخاء،سخاء حاتم و الشّجاعة شجاعة عمرو،قال الشّاعر: