نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 8 صفحه : 5
اضداد ايمان منع كند تا از ايشان جز ايمان در وجود نيايد.ابو على گفت:الّا اگر خداى خواهد كه ايشان را به قهر و الجابر ايمان دارد به آنكه علم ضرورى در ايشان آفريند،و معنى متقارب است و اگرچه وجه مختلف است.و فايده استثناء آن است كه چون خداى تعالى ايمان از ايشان نفى كرد نفى [1]بليغ با وجود اينهمه آيات باهره دانست كه بهرى مردمان ضعيف بصيرت بىعلم را گمان آيد [2]كه ايشان در اين اصرار به عجز خداى مىكنند گفت: إِلاّٰ أَنْ يَشٰاءَ اللّٰهُ ،دگر [3]اگر خداى خواهد كه ايشان را جبر كند [4]بر ايمان تا كس [5]آن گمان نبرد [6]و لا بدّ است اين مشيّت را حمل كردن بر مشيّت [7]جبر و اكراه و الّا خداى تعالى مريد است ايمان ايشان را بر وجه اختيار براى ادلّهاى كه گفتيم و اين آيت دليل مىكند بر آنكه خداى مريد است به ارادۀ محدث براى آنكه استثناء دليل اين مىكند، نبينى كه چون كسى گويد:لا افعل ذلك الا ان تفعل [8]،من اين كار نكنم تا تو نكنى به هر حال آنچه موقوف باشد بر محدث قديم نتواند بودن،پس ايمان ايشان نيست و در وجود موقوف است بر ارادت خداى اگر در وجود آيد به ارادۀ او باشد چگونه توان گفتن كه ارادۀ قديم باشد و ايمان ايشان محدث،نبينى كه محال بودى اگر گفتى ايشان ايمان نيارند الّا آنگه كه خداى عالم باشد يا قادر براى آنكه اين دو صفت خداى را [9]متجدّد [10]نيست.پس آيت دليل بطلان مذهب هر دو قوم مىكند آنكه مريدى ذاتى گويد يا به ارادۀ قديم چنان كه بيان كرديم، وَ لٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ ،و لكن بيشتر ايشان جاهلاند يعنى جاهلاند به آن