نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 8 صفحه : 3
آمد كه خداى تعالى دانست كه ايشان ايمان نيارند[104-پ]و بر كفر اصرار كنند تا به مردن.ابن جريج گفت:آيت در آنان آمد كه ايشان اقتراح كردند و آيات خواستند از رسول-عليه السلام-و سوگند خوردند،كه اگر آيتى به ايشان آيد و معجزهاى از آن مقترحات ايشان ايمان آرند،خداى تعالى رد كرد بر ايشان و بيان كرد رسول را كه دروغ مىگويند چه اگر [1]فرشتگان را از آسمان به زمين فرستيم به ايشان و مردگان را به ايشان به سخن آريم [2]و زنده كنيم بر ايشان از هر جنسى جماعتى را تا معاينه ببينند كه ايمان نيارند.مگرآنكه من خواهم كه ايشان را قهر كنم بر ايمان و ايشان از رسول اين آيات اقتراح كردند،في قوله أَوْ تَأْتِيَ بِاللّٰهِ وَ الْمَلاٰئِكَةِ قَبِيلاً [3]،و قوله لَوْ لاٰ أُنْزِلَ عَلَيْهِ مَلَكٌ [4]،-الآية،گفتند چرا فرشتگان به زمين نمىآيند براى او تا بر صدق او گواهى دهند و چرا مرده زنده نمىكند چنان كه عيسى كرد [5]؟و قوله وَ كَلَّمَهُمُ الْمَوْتىٰ ،كنايت است از احياى موتى،و لكن در اين فايدۀ ديگر است [6]كه [7]اگر احيا گفتى آن فايده نبودى و آن آن است كه با آنكه زنده شوند گواهى دهند بر صدق او تا ما را آيتى ديگر باشد.پس در ضمن كَلَّمَهُمُ اين مزيّت هست و در احيا فايدۀ سخن گفتن و گواهى دادن نيست و روا باشد كه مراد آن بود [8]كه مردگان با ما سخن گويند در آن حال كه مرده باشند و در ايشان حيات نبود چه اين نوعى باشد از معجز خارق عادت و بر[اين] [9]قول آيت بر ظاهر خود باشد وَ حَشَرْنٰا عَلَيْهِمْ كُلَّ شَيْءٍ قُبُلاً ،حشر در لغت جمع باشد و در قرآن كنايت است از بعث و نشور و زنده كردن خلقان بجمع [10]جمله را يا قومى