نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 7 صفحه : 409
احوال ايشان است،و و كيل و كفيل ارزاق ايشان است.و امّا [1]آنچه به [2]رسول است -عليه السّلام-ابلاغ و انذار است،و گفتهاند:آيت به مكّه آمد پيش از امر به قتال.
قوله: وَ لاٰ تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّٰهِ -الآية.عبد اللّه عبّاس گفت:سبب نزول آيت آن بود كه چون اين آيت فرود آمد كه: إِنَّكُمْ وَ مٰا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّٰهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ [3]-الآية،مشركان گفتند:[اى محمّد!] [4]اگر تو از سبّ خدايان ما بازايستى و الّا ما نيز خداى تو را دشنام دهيم.خداى تعالى اين آيت فرستاد قتاده گفت:
مسلمانان بتان را دشنام دادندى،خداى تعالى نهى كرد ايشان را و گفت:اينان سفيهاناند،معبودان اينان را دشنام مدهى [5]كه معبود شما را دشنام دهند.
سدّى گفت:سبب نزول آيت آن بود كه رسول-عليه السّلام-به حمايت عمّش ابو طالب بودى و ابو طالب را وفات نزديك رسيد،مشركان گفتند:بيايى [6]تا بر اين مرد رويم و حجّت بر او گيريم و او را گوييم [7]:اين پسر برادرت را از ما بازدارد و الّا تا امروز به حرمت تو او را چيزى نمىگفتيم كه تو پير ما و سيّد مايى و الّا بكشيم او را،و آنگاه برخاستند و به نزديك ابو طالب شدند-ابو سفيان بود و ابو جهل و نضر بن الحارث و اميّه و ابىّ ابنا خلف و عقبة بن ابي معيط و عمرو بن العاص-و اين حديث بگفتند.
ابو طالب كس فرستاد و رسول را-عليه السّلام-حاضر كرد و گفت:اين قوم بنى اعمام تواند،و رسول-عليه السّلام-گفت:چه مىخواهند از من؟گفتند:ما از تو آن مىخواهيم كه دست از ما و خدايان ما بدارى،تا دست از تو و خداى تو بداريم.
رسول-عليه السّلام-گفت:اگر اين بكنم شما مرا مساعدت كنيد بر كلمهاى كه به آن كلمه بر عرب و عجم مالك شويد و همه جهان شما را منقاد شوند.گفتند:آن كلمه چيست؟گفت:آنكه بگويى [8]«لا اله الّا اللّه».گفتند:ما اين نگوييم و ابا كردند.ابو طالب گفت:رها كن كه اينان مساعدت نكنند با تو رسول-عليه السّلام- گفت:من بجز اين راضى نشوم،و اگر آفتاب بيارند و بر دست من نهند.گفتند:يا