نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 6 صفحه : 40
جفت مشفوع فيه باشد،و«شفعه»براى آن گويند كه شفيع مىخواهد تا ضمّ كند آن ملك را با ملك خود،و بر اين تفسير دادند
قول رسول را-عليه السّلام: اشفعوا توجروا. دوم آن مرد تنها شويد [1]كه در صف نماز تنها بود تا مزد بود شما را.
و حقيقت شفاعت به نزديك ما در اسقاط مضارّ بود،و در مسئله منافع [2]بر مجاز به كار دارند،دليل بر اين آن است كه:چون در حقّ رسول-عليه السّلام-از خداى تعالى زياده منافع و درجات خواهيم،نگويند:ما شفيع رسوليم و براى او شفاعت مىكنيم [3]،و در باب شفاعت رتبه معتبر است از ميان شافع و مشفوع إليه،چنان كه از ميان آمر و مأمور و از ميان شافع و مشفوع فيه رتبه نباشد،بخلاف آنكه اصحاب وعيد گفتند،براى آنكه كلام بر دو ضرب است:يكى آنكه در او اعتبار رتبه كنند،و يكى آنكه نكنند.امّا آن نوع كه در او اعتبار رتبه كنند از ميان مخاطب و مخاطَب باشد دون ما يتعلق [4]به الخطاب،كالأمر و النّهى و الدّعاء و المسألة،فكذلك الشّفاعة،و از اينجاست كه روا باشد كه يكى از ما شفيع خود باشد،و روا نبود كه آمر خود باشد يا ناهى خود.
و قوله: يَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْهٰا ،حسن و قتاده گفتند:به معنى وزر بود،و اين قول باقر است-عليه السّلام.و سدّى و ربيع و ابن زيد گفتند:«كفل»نصيب باشد،و منه قوله: يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ [5]... ،و«كفل»مركبى باشد كه بسازند شتر [6]را چون زين و جايى كه نشست را آسان بود،و براى آن گويند كه [7]نصيبى و بهرى از پشت در او شود جمله را مستغرق نباشد.و«كفل»عجز باشد.أزهرى گفت:«كفل»آن باشد كه بر اسب نداند نشستن،و الكفل المثل ايضا،و منه الكفالة بالنّفس و المال.
وَ كٰانَ اللّٰهُ عَلىٰ كُلِّ شَيْءٍ مُقِيتاً ،و در مقيت پنج قول گفتند:سدّى و ابن زيد گفتند:مقتدر باشد،عبد اللّٰه عبّاس گفت:حفيظ و نگاهدار بود،مجاهد گفت:گواه