نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 6 صفحه : 22
بيامد و جماعتى كه ساز آمدن نداشتند آنجا بماندند،مشركان ايشان را عذاب كردند و ايذا نمودند و عقوبت كردن گرفتند.آنگه بيان كرد به«من»تبيين كه:اين ضعيفان هم مردانند هم زنانند هم كودكان [1].و الولدان،جمع كثير [2]باشد ولد را،كخرب و خربان و ورل و ورلان،و آنچه غالب بود بر جمع اين باب فعال بود،كجبل و جبال و جمل و جمال.آنگه بگفت كه ايشان در آنجا چه مىگويند و چه [3]دعا مىكنند:
رَبَّنٰا ،بار خدايا!ما را بيرون بر از اين شهر بيدادگر اهل [4]،و ظالم در لفظ صفت «قرية»است،و در معنى صفت«اهل»،براى آنكه فعل اهل قريه است.و رفع «أهل»بر فاعليّت است براى آنكه اسم فاعل عمل فعل كند،و مراد به«قرية»مكّه است بر قول عامّۀ مفسّران،و ايشان شهر بزرگ را قريه خوانند براى آنكه مردم در او مجتمع باشند،و نيز در دعا مىگويند: وَ اجْعَلْ لَنٰا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا ،و ما را از نزديك تو [5]ولىّ كن،و«ولىّ»قيّم باشد به كارى كه او به آن اولىتر باشد،و ما را از نزديك تو [6]يارى كن،تولّاى كار ما تو كن و با كس مگذار،و نصرت ما را تو قوّت فرماى.
و ابو على گفت:از جملۀ بازماندگان ضعيفان عيّاش بن ابي ربيعة بود و أبو جند بن سهيل و سلمة بن هشام و الوليد و غيرهم،خداى تعالى دعاى ايشان اجابت كرد و رسول-عليه السّلام-مكّه بگشاد و عتّاب بن اسيد را بر او امير كرد،و او يار ايشان شد تا آنان كه مظلوم بودند و ذليل و ضعيف قاهر و غالب و قوى گشتند بر ظالمان.
آنگه حقتعالى وصف كرد هر دو فرقه را از مؤمنان و كافران و بازگفت [7]نصرت ايشان معبود خود را،گفت: اَلَّذِينَ آمَنُوا ،آنان كه مؤمنانند در سبيل خداى جهاد كنند،و آن غزات كافران است.
و در«سبيل اللّٰه»دو قول گفتند:يكى جهاد و يكى ره [8]بهشت،و المعنى في