نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 5 صفحه : 52
ثواب شاكران بود.
إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ ،ياد كن اى محمّد چون مىگفتى مؤمنان را: أَ لَنْ يَكْفِيَكُمْ أَنْ يُمِدَّكُمْ ،كفايت نيست شما را كه خداى مدد مىكند شما را به سه هزار فرشته؟ [1]مفسّران خلاف كردند كه اين كه بود و چگونه بود [2].قتاده گفت:روز بدر بود [3]، خداى تعالى مسلمانان را مدد فرستاد [4]به هزار فرشته نخست بار،حيث قال:
فَاسْتَجٰابَ لَكُمْ [5]أَنِّي مُمِدُّكُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلاٰئِكَةِ مُرْدِفِينَ [6]،آنگه ايشان را [7]سه هزار كرد حيث قال: بِثَلاٰثَةِ آلاٰفٍ مِنَ الْمَلاٰئِكَةِ مُنْزَلِينَ ،آنگه ايشان را پنج هزار كرد، حيث قال: بِخَمْسَةِ آلاٰفٍ مِنَ الْمَلاٰئِكَةِ مُسَوِّمِينَ ،و پنج هزار مشروط بود و [8]به صبر و تقوى،مؤمنان صبر و تقوى به جاى آوردند،خداى تعالى اين مدد پنج هزار بفرستاد، اين قول قتاده است.حسن بصرى گفت:اين پنج هزار هميشه يار مؤمنانند تا به روز قيامت.عبد اللّه عبّاس و مجاهد گفتند:فرشتگان كارزار نكردند بر زمين الّا روز بدر، در دگر كارزارها حاضر آمدند و قتال نكردند،انّما [9]عدد و مدد بودند.
عمير بن اسحاق گويد:روز احد چون مردم به هزيمت برفتند،سعد بن مالك [10]پيش رفته بود و تير مىانداخت تا تير برسيد [11].برنايى [12]از كنارى برآمد [13]و تيرها جمع [مى] [14]كرد و پيش او مىانداخت و مىگفت:إرم يا أبا اسحاق،إرم أبا [15]اسحاق اى بو اسحاق [16]بينداز.چون كارزار تمام شد ما پرسيديم از او [17]،كس او را نشناخت،
[1] .آج،لب،فق،مب،مر:كه خداى تعالى مسلمانان را مدد مىفرستاد به هزار فرشته نخست بار.
[2] .آج،لب،فق:خلاف كردهاند كه از اين چگونه بود و كه بود،مب،مر:خلاف كردند كه اين چگونه بود.