نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 5 صفحه : 301
پرسيدند،گفت:تا خداى چه فرمايد [1].اين آيت آمد: وَ لاٰ تَنْكِحُوا مٰا نَكَحَ آبٰاؤُكُمْ مِنَ النِّسٰاءِ .گفتهاند:«ما»به معنى«من»است يعنى نكاح مكنيد برآن كه پدرتان بر او نكاح كرده باشد.و گفتند:«ما»مصدريّه است،يعنى و لا تنكحوا النّكاح الّذي نكح آباؤكم من النّساء،و مراد جنس است تا آزاد و برده در او شوند،امّا آزاد:به عقد و وطى،و امّا برده:به وطى دون ملك،براى آنكه آن پرستار را كه پدر ديده باشد به خلوت،بر فرزند ملكش حرام نبود وطيش حرام بود.امّا آن را كه پدر بر او عقد بسته بود،پسر را حرام باشد بر او عقد بستن و زنپدر [2]-و إن علوا حرام باشد بر فرزند و فرزندزاده-و إن سفلوا.و در آيت دليل است بر آنكه عبارت توان كردن به يك لفظ از دو معنى مختلف،براى آنكه مراد به نكاح در آيت هم عقد است و هم وطى،خلاف آنچه معتزله گفتند:و بر اين چه انكار است!چه مىشايد كه عبارت كنند به يك لفظ از متضادّين،نحو قولهم:إذا غاب الشّفق صلّ العشاء،و شفق عبارت است از حمرت و بياض،و ايشان متضادّند چون در ضدّين جارى است در مختلفين اولىتر.
إِلاّٰ مٰا قَدْ سَلَفَ [3]،دو قول گفتند:يكى آنكه الّا ما قد سلف فإنّ اللّه قد عفا عنكم،الّا آنكه گذشت كه خداى عفو بكرد از شما [4]،و بر اين وجه استثنا منقطع بود [5].
وجه ديگر آن [6]است كه:الّا ما قد سلف فابقوا عليه،إلاّ آنچه گذشته است كه آن [7]حرام نيست،آنچه پس او نيست [8]حرام باشد،بر اين وجه استثنا متّصل باشد.
إِنَّهُ كٰانَ فٰاحِشَةً ،مراد به«فاحشه»حرام است،و اين اولىتر است از قول آنكس كه گفت:معنى فاحشه زناست،براى آنكه اين عقد است يا شبهت [9]عقد