نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 4 صفحه : 297
انداختن گرفتند،همه تيرها به آب فروشد مگر تير زكريّا كه بر سر آب بماند.
سدّى گفت:تيرها در آب انداختند،همه آب ببرد مگر تير زكريّا كه بر سر آب ايستاده بماند.چون حال چنين بود،دست بداشتند و او را به زكريّا تسليم كردند.
و الكافل و الكفيل واحد يقال:كفل فلان لفلان بكذا و تكفّل به،قال الشّاعر:
فهو [1]لضلال الهوامي [2]كافل و حجّت آنان كه به تخفيف خواندند،قوله تعالى: أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ [3]،و قوله تعالى [4]: هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلىٰ أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ [5].و به يك روايت از ابن كثير آمد:
«و كفلها»بكسر الفاء قياسا على ضمن فهو كفيل و ضمين،چنان كه سمع فهو سميع، و علم فهو عليم،و كفل فهو كافل قياسا على نظيره:قتل فهو قاتل.
و در مصحف عبد اللّه مسعود هست [6]:و اكفلها زكريا،نظيره قوله [7]: فَقٰالَ أَكْفِلْنِيهٰا وَ عَزَّنِي فِي الْخِطٰابِ [8].
و زكريّا-عليه السلام-پيغمبرى [9]بود معروف،و هو زكريّا بن آذر بن مسلم بن صدوق [10]من اولاد سليمان بن داودند-عليهما السلام.
و«زكريّا»به قصر لغت است،و آن قرائت حمزه و كسائى و خلف و حفص است،و به مدّ قرائت قرّاء است.
زكريّا او را به [11]خانه برد و به خاله او سپرد و دايه [12]بگرفت تا شير مىداد او را.
چون بزرگ شد و بالغ گشت براى او محرابى بنا كرد،يعنى صومعه [13]،و در آن بر بالاى كرد چنان كه جز به نردبان بر او نشايستى شدن [14]-چنان كه در خانه كعبه هست.