نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 4 صفحه : 243
سدى گفت:رسول-عليه السلام-[جهودان را] [1]با اسلام خواند.نعمان بن اوفى گفت:يا [2]محمّد!نحاكمك الى الاحبار،به حكومت بر احبار رويم.رسول -عليه السلام-گفت:
بل نحاكم الى القرآن ،به حكومت به قرآن رويم.ايشان مىگفتند:به احبار رويم،و رسول-عليه السلام-مىگفت:به قرآن رويم،خداى تعالى اين آيت فرستاد.
عكرمه گفت از عبد اللّه عبّاس كه:رسول-عليه السلام-در مدرسه جهودان رفت و ايشان را دعوت كرد به اسلام.عمرو بن الحارث گفت:تو بر كدام دينى اى محمّد؟گفت:من بر دين ابراهيمم.گفت:ابراهيم جهود [3]بود.رسول-عليه السلام- گفت:در تورات بخلاف اين است،بيايى تا به حكومت بر تورات رويم،ابا كردند و سرباز زدند،خدا[ى تعالى] [4]اين آيت فرستاد.بر اين قول،«كتاب»تورات باشد.
كلبي گفت از ابو صالح از عبد اللّه عبّاس كه:زنى و مردى زنا كردند در عهد رسول-عليه السلام-از اهل خيبر،و در ميان قوم خود شريف بودند،و در تورات حكم ايشان رجم بود،برخاستند و به نزديك [5]رسول آمدند،اميد آن را كه به نزديك او تخفيفي بود اين حكم[را] [6]،و بپرسيدند.رسول-عليه السلام-رجم فرمود ايشان را.
نعمان بن اوفى و عمرو بن الحارث گفتند:جرت علينا،بر ما ظلم كردى برايشان رجم نيست.رسول-عليه السلام-گفت:دروغ گفتى،برايشان رجم است و در تورات هم چنين است،گفتند:نيست،تورات بياوردند و بنهادند و گفتند:
انصاف بدادى اى محمّد.
رسول-عليه السلام-گفت:در ميان شما تورات كه[بهتر] [7]داند؟گفتند:مردى اعور هست [8]به فدك باشد،او را ابن صوريا گويند.كس فرستادند و او را به مدينه آوردند پيش رسول-عليه السلام.او را گفت:تو عالمترين جهودانى [9]به تورات؟
[1] .اساس:كلمه زير وصّالى رفته،با توجّه به مج و ديگر نسخه بدلها افزوده شد.