نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 4 صفحه : 110
آوردند.چون وقت محلّ بود مطالبه مال كردند،ايشان گفتند:ما در اسلام ربا ندهيم،و خداى تعالى و پيغامبر-عليه السلام-ربا وضع كرده است از مسلمانان،ما به هيچ حال شقىترين مردمان [1]نخواهيم بودن به اين كار،به حكومت پيش عتّاب بن اسيد شدند-و او عامل رسول بود بر مكّه.عتّاب نامهاى نوشت بر رسول [2]-عليه السلام- و اين حديث به فتوى كرد و از رسول-عليه السلام-بپرسيد،خداى تعالى اين آيت بفرستاد [3]،و رسول-عليه السلام-فرمود [4]تا به او نوشتند كه:خداى تعالى وضع مىفرمايد،وضع بايد كردن.حقتعالى گفت:اى مؤمنان!از خداى بترسيد [5]و از عقاب [6]او حذر كنيد [7][و رها كنيد] [8]آنچه شما را مانده است بر مردمان از ربا اگر مؤمنيد.
بيان كرديم كه از اين [9]فعل كه«ذر»و«دع»است،جز مستقبل و امرونهى نيايد [10]،ماضى نيايد و مصدر نيايد [11]و فاعل و مفعول نيايد.
حسن بصرى خواند:«ما بقى»،به فتح«قاف»على فعل،و اين لغت طىّ است كه ايشان جاريه را جارات گويند و ناصيه را ناصات گويند.و در رضي و بقي، رضى و بقى گويند،قال شاعرهم [12]:
لعمرك ما اخشى التصعلك ما بقى على الأرض قيسىّ يسوق الأباعرا و بعضى اهل معانى گفتند:معنى آن است في قوله [13]: إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ .اى اذ كنتم مؤمنين،و كذلك في قوله: وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ [14]،اى اذ كنتم، و آنچه ايشان از آن بگريختهاند [15]آن لازم نيست،و آن آن است كه پنداشتند كه اين
[1] .اساس كه نونويس است:مردم،با توجّه به تب و ديگر نسخه بدلها تصحيح شد.