نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 20 صفحه : 432
و اين قول ضحّاك و كلبى است.عطاء گفت:معنى آن است كه سر تمام از ركوع و سجود بردار تا نحرت پيدا شود.سليمان تيمى گفت:دست در دعا بردار تا به نحر.ذو النون گفت:هوا در دل بكش تا زنده مانى.و امّا آن قول كه گفتند:ضع يمينك على شمالك آن را وجهى نيست،براى آنكه اشتقاقى نيست آن را و نه شاهدى از لغت.
إِنَّ شٰانِئَكَ ،كه دشمن [1]ابتر و بريده [2]بىعقب خواهد بودن.گفتند:عاص وائل است،و گفتند:عقبة بن ابي معيط.عبد الله عبّاس گفت كه كعب اشرف به مكّه آمد و قريش او را گفتند:نحن أهل السّقاية و السّدانة و أنت سيد اهل المدينة،ما اهل سقايت و سدانت كعبهايم و تو سيّد اهل مدينهاى،بگو تا ما بهتريم يا اين صنبور أبتر از قوم خود؟گفت:بلى شما بهترى [3]از او،در كعب [193-ر]اشرف اين آيت آمد: أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً مِنَ الْكِتٰابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطّٰاغُوتِ [4]-الآية.و در قريش اين سورت بيامد إلى قوله: إِنَّ شٰانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ ،گفت:دشمن تو است كه ابتر و بىعقب خواهد بودن.و گفتند:منقطع از همه چيزها.و گفتند:منقطع آمد از آنچه در حقّ تو مىانديشد.