نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 20 صفحه : 192
عبّاس گفتند:تسنيم شرابى باشد كه مقرّبان را صرف دهند از آن و ديگران را ممزوج.عبد اللّه عبّاس گفت:اين از جملۀ آن است كه خداى تعالى گفت: فَلاٰ تَعْلَمُ نَفْسٌ مٰا أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ [1].بعضى دگر مفسّران[گفتند] [2]:آبى باشد كه در هوا معلّق مىآيد و در قدحهاى اهل بهشت ريخته مىشود بهاندازۀ قدحها،چون پر شود بازايستد چنان كه قطرهاى بر زمين نيايد تا ايشان را تكلّف استقا نبايد كردن،و اين قول قتاده است.و اصل او از علوّ و رفعت است من سنام البعير،و اين اسمى است همچونين مع اللاّم [3]كالتنعيم لجبل معروف.
و نصب«عينا»بر حال باشد و روا بود كه مفعول دوم باشد از يُسْقَوْنَ ،أى يسقون عينا،و قوله: يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ ،كه مقرّبان و نزديكان بازخورند [4].گفتند:
«با»زيادت است،و التقدير:يشربها.و گفتند:«با»به معنى«من»است.اهل اشارت گفتند:شربهاى [5]باشد صرف ناممزوج كه مقرّبان بازخورند بر بساط قرب در مجلس انس،در بستان عيش،به كأس رضا،بر مشاهدۀ مصطفى-عليه السلام.
إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كٰانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ ،گفت:مجرمان-يعنى مشركان أبو جهل و اصحابش[85-پ]و وليد مغيره و عاص وائل و جماعت مشركان-گفت [6]:اين جماعت از مؤمنان صحابۀ رسول خنديدندى [7]بر طريق استهزاء از جماعت [8]درويشان چون:سلمان و أبو ذر و مقداد و عمّار و بلال.
مقاتل و كلبي گفتند:آيت در شأن اميرالمؤمنين على آمد كه يك روز با جماعتى به نزديك رسول مىرفت.اين جماعت مشركان،چون او بگذشت [9]گفتند:ضحكنا من هذا الأصلع.خداى تعالى اين آيت فرستاد.