دلها آن روز مضطرب باشد.
چشمهاشان ذليل باشد.
مىگويند:ما را رد كنند در گور؟ چو باشيم استخوانهاى پوسيده؟ گويند:از پس رجعتى باشد زيانكار.
آن يك باززدن باشد [1].
كه بنگرى ايشان به زمين فتاده باشند.
آمد به تو حديث موسى؟ چون ندا كرد خداى او را به وادى پاكيزه كه طوى نام است.
برو به فرعون كه او طاغى شد.
بگو هست تو را كه پاكيزه [2]شوى.
و راه نمايم تو را به خدايت تا بترسى.
با او نمود علامت مهتر.
دروغ داشت و فرمان نبرد.
پس پشت بر كرد و مىشتافت.
جمع كرد و آواز داد.
گفت:من خداى شماام برتر.
بگرفت او را خداى به عقوبت آخرت و دنيا.
در اين عبرتى هست آن را كه بترسد.
شما سختخلقترى [3]يا آسمان كه بنا كرد آن را.
[1] .آج:باززدنى و بيمى باشد يگانه.
[2] .آج:پاك.
[3] .آج:سختترايد.