نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 2 صفحه : 95
اشتقاق او من رعن الجبل باشد،و هو الانف الخارج منه،و آنگه معنى آن باشد كه:
سخنى خارج و خطابىها دار هسته [1]مكنى با رسول.و گفتند:اشتقاق او از رعونت باشد و آن خفّت و جهل و حمق باشد،اى لا تقولوا ما تقولونه جهلا و حمقا.
مجاهد گفت:خلافا.يمان گفت:هجرا و آن سخن زشت باشد.كسائى گفت:شرّا،و اين اقوال [2]متقارب است،و همه برآن قرائت مىآيد [3]كه منون خوانند.
فامّا اصل كلمه از مراعات باشد،و«راعنا» [4]امر باشد،فاعلنا از بناى مفاعلة و «رعايت»،نگاه داشتن باشد،و«رعى»،چره كردن و چرانيدن باشد.
و امّا قولهم:ارعني سمعك،دو معنى دارد:يكى آنكه اجعل سمعك يرعاني و يحفظني،گوشت را نگاهبان من كن و شنوندۀ سخن من [5]،قولى ديگر آنكه:
گوشت به چرهكنندۀ سخن من كن،تا چنان كه چهار پاى از آن انتفاع گيرد،تو از كلام من انتفاع گيرى[125-پ].
وَ قُولُوا انْظُرْنٰا ،گفت:به بدل اين لفظ بگوى: اُنْظُرْنٰا ،گفتهاند:معنى آن است كه«انتظرنا»براى آنكه نظرته به معنى انتظرته باشد،و معنى آن باشد كه:توقّف فرما تا ما كلام تو بشنويم و تأمّل كنيم و بدانيم،آنگه ديگر بگو.
بهرى [6]گفتند:«انظرنا»معنى آن است كه:انظر الينا،و لكن حرف[جرّ] [7]بيفگند،چنان كه: وَ اخْتٰارَ مُوسىٰ قَوْمَهُ [8]... ،اى [9]من قومه،چنان كه شاعر گفت:
ظاهرات الجمال و الحسن ينظر ن كما ينظر الاراك الظّباء [10] اى الى الاراك،و معنى آن باشد كه:به ما نگر تا ما خطاب تو نيك فهم كنيم كه چون گوينده به بعضى شنوندگان نگرد،او [11]از شمايل و حركات و آثار او [12]