نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 2 صفحه : 35
و دليل بر اين آن است كه در معطوف«ان»در آورد [1]كه:و ان اشهد اللّذّات،و وجهى دگر توان گفتن،و آن است كه:در كلام محذوفى باشد،و تقدير:في انّهم لا يعبدون الّا اللّه،چون فراگرفتيم [2]عهد بنى اسرايل در آنكه نپرستند جز خداى را.
و أبىّ كعب خواند و در مصحف او چنين است:«لا تعبدوا»جزما على النّهى، معنى آنكه:مپرستى جز خداى را. وَ بِالْوٰالِدَيْنِ إِحْسٰاناً «با»تعلّق دارد به محذوفى، و تقدير اين است كه:وصّيناهم او امرناهم،ما ايشان را وصيّت كرديم يا ايشان را فرموديم كه با مادر و پدر نيكويى كنيد،و مادر و پدر را [3]به هم والدين خواند،با آنكه مادر والده باشد براى تغليب مذكّر بر مؤنّث كه عرب چون مذكر و مؤنّث به هم جمع شوند در كلام و اگرچه مؤنّث به عدد بيشتر باشد غلبه مذكّر را دهند [4].
خداى تعالى از تعظيم حقّ مادر و پدر حقّ ايشان با حقّ خود پيوست و احسان با ايشان از پى توحيد خود گفت.
و در خبر هست كه:چون ابتداى اسلام بود و اوّل هجرت بود،رسول -عليه السّلام-از مكّه به مدينه آمده بود و مسجد بنا كرده،ستونى است كه آن را حنّانه خوانند.رسول-عليه السّلام-برآن ستون [5]تكيه كردى و براى صحابه خطبه كردى بر پاى استاده.چون مسلمانان بيشتر شدند و عدد و عدّت بسيار شد،دستورى خواستند و گفتند:ما را خوش نيست كه ما نشسته و تو بر پاى استاده ما را خطبه مىكنى.دستور باش [6]ما را تا براى تو منبرى سازيم تا بدان جا خطبه كنى [7]؟گفت:روا باشد،اين منبر كه امروز هست بساختند.
رسول-عليه السّلام-آن روز از در مسجد در آمد و آهنگ منبر كرد و نزديك ستون [8]حنّانه نرفت،منبر سهپايه بود پا بر پايۀ اوّل نهاد و گفت:آمين،و بر دوم نهاد و سوم [9]همچنين،و كس [10]را نديدند كه دعا مىكرد.چون بر منبر شد و بنشست خطبه