نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 2 صفحه : 34
تورات و كافر مىشوى به بهرى،چه باشد پا داشت [1]آنكه [2]اين كند از شما؟مگر رسوايى در زندگانى دنيا،و روز قيامت بازبرندشان با سختتر عذاب،و نيست خداى غافل از آنچه ايشان مىكنند[107-پ].
قوله تعالى: وَ إِذْ أَخَذْنٰا ،و ياد كن اى محمّد [3].«اذ»ظرف زمان ماضى بود و ظرف معمول باشد،و معمول را عامل بايد،لابد فعلى تقدير بايد كردن.
چون فراگرفتيم [4]پيمان بنى اسرايل يعنى پسران يعقوب بر آنكه جز خداى را نپرستند،يعنى بر توحيد خداى و بر آنكه خداى را يكى دانند و يكى گويند و با او همتا و انباز نگيرند.
عبد اللّه عبّاس گفت:ميثاق عهدى سخت باشد،و وثيقه كه استوارى بود از اينجاست،و واثق استوار بود.
لاٰ تَعْبُدُونَ ابن كثير و حمزه و كسائى به«يا»خوانند،و باقى قرّاء به«تا» خوانند على الخطاب.آنان كه به مغايبه خوانند،گويند:ضمير راجع است با بنى اسرايل،و آنان كه بر خطاب خوانند،حمل كنند بر آنكه باقى آيت بر خطاب است من قوله: قُولُوا لِلنّٰاسِ حُسْناً وَ أَقِيمُوا الصَّلاٰةَ تا به آخر آيت.
و بصريان گفتند:«ان»مضمر است اين جا،و همچنين في قوله: لاٰ تَسْفِكُونَ دِمٰاءَكُمْ [5]... ،و كذلك في قوله: أَ فَغَيْرَ اللّٰهِ تَأْمُرُونِّي أَعْبُدُ [6]... ،تقدير آن است كه:ان لا تعبدوا و ان لا تسفكوا،و ان لا تخرجوا،و لكن چون«ان»بيفگند فعل با حال رفع شد،چنان كه طرفه گفت:
الا ايّهذا اللاّئمي [7]احضر الوغا و ان اشهد اللّذّات هل انت مخلدى و تقدير آن است:ايّهذا اللاّئمى [8][فى]ان احضر الوغا.