نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 17 صفحه : 285
را ابتلا كردند در مال و نفس و فرزند و وطن،به همه وفا كرد و در همه صادق آمد.اما موسى-عليه السلام-عزم او آن بود كه،او را گفتند: ...إِنّٰا لَمُدْرَكُونَ [1]او گفت: ...
كَلاّٰ إِنَّ مَعِي رَبِّي سَيَهْدِينِ [2].و اما عزم داود آن بود كه،بر خطيئت خود چندان بگريست كه پيرامن او گياه برست.و اما عيسى،عزم او آن بود كه،در دنيا خشتى بر خشتى ننهاد و گفت:دنيا معبر است و گذرگاه،به او ببايد گذشتن و عمارتش نبايد كردن،چنان است كه حقتعالى گفت رسول را كه:صبر كن چنان كه اولوالعزم كردند،در صدق،چون ابراهيم باش،و در وثوق چون موسى باش،و در خشوع چون داود باش،و در زهد چون عيسى باش.قتاده گفت:نوح و ابراهيم [3]و موسى و عيسى بودند.كعب الاحبار گفت:در بهشت عدن،شهرستانى است از مرواريد سپيد كه چشمها بازماند ازآنكه به او رسد،[269-پ]هيچ پيغامبر مرسل و هيچ فريشتۀ مقرب نديدهاند،آن [4]براى پيغامبران اولوالعزم است و براى شهيدان و مجاهدان،براى آنكه به حلم و علم و عقل و انات [5]و سكون،زيادتاند بر ديگران.
وَ لاٰ تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ ،تعجيل مكن بر كافران به عذاب، كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَ مٰا يُوعَدُونَ لَمْ يَلْبَثُوا ،كه حال ايشان چنان خواهد بودن كه آن روز كه عذاب موعود بينند، پندارى كه در دنيا اگرچه عمر [6]دراز مانده باشند،به يك ساعت از روز بيش نماندند [7]در جنب عذاباند [8]و محنت بلا انقطاع.و گفتند:هول عذاب از ياد ايشان ببرد.آنگه گفت: بَلاٰغٌ ،اى،هذا القرآن بلاغ،اين قرآن و آنچه در اوست،بلاغى است كه از محمد-صلى اللّٰه عليه و آله-به شما رسيد [9]. فَهَلْ يُهْلَكُ إِلاَّ الْقَوْمُ الْفٰاسِقُونَ ،هلاك نكنند الا قوم فاسقان را كه از فرمان خداى بيرون آمده باشند.
سعيد جبير گفت از عبد اللّٰه عباس كه:چون زنى دشخوار زايد،اين دو آيت و اين كلمات بر جايى بايد نوشتن [10]و فروشستن و به دادن [11]تا بازخورد: