نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 17 صفحه : 122
السلام-گفتند معنى آن است كه:من از شما هيچ مزد طمع نمىدارم الا آنكه اهل البيت و خويشان مرا دوست دارى.
و بر جمله اقوال استثنا منقطع است براى آنكه اين هيچ اجر نباشد و مزد نبوت را بنشايد،و انما مزد اداى رسالت جز ثواب نباشد.و«الا»،به معنى لكن باشد، گفت:مزدى طمع نمىدارم و لكن توقع آن است كه اهل البيت و خويشان مرا دوست دارى.و اين قول در اخبار ما و مخالفان ما آمده است به طريقهاى مختلف.
آنگه خلاف كردند در آنكه اين«قربى»،و قرابت كيستند كه خداى تعالى دوستى ايشان فرمود مكلفان را؟ اعمش و سعيد جبير و عبد اللّٰه عباس گفتند:اميرالمؤمنين على است و فاطمه [1]و حسن و حسين [2].و عبد اللّٰه عباس گفت،من از رسول-عليه السلام-پرسيدم چون اين آيت آمد كه:يا رسولاللّٰه!اين قرابت كيستند كه خداى ما را فرمود به دوستى ايشان؟گفت:على و فاطمه و حسن و حسين.و بيان اين قول آن است كه،زيد بن على-عليه السلام-روايت كرد از پدرش،از جدش،از اميرالمؤمنين على-عليه السلام- كه او گفت:من با رسول-عليه السلام-شكايت كردم [3]حسد مردمان بر من.مرا گفت:
يا على أ ما ترضى ان تكون رابع اربعة ،راضى نباشى كه چهارم چهار كس باشى كه در [4]بهشت شوند؟اول كس كه در [5]بهشت [6]شود من باشم و تو و فاطمه [184-پ]و حسن و حسين،و زنان ما بر چپ ما و راست [7]ما باشند و فرزندان ما از پس پشت ما باشند،و شيعت ما از پس ايشان بود [8].
شهر بن حوشب روايت كرد از ام سلمه كه،رسول-عليه السلام-يك روز فاطمه را گفت:برو شوهرت را و فرزندانت را بيار.او برفت و ايشان را حاضر كرد.رسول- عليه السلام-گليمى بر ايشان افگند و گفت:
اللهم هؤلاء آل محمد فاجعل صلواتك و بركاتك عليهم انك حميد مجيد ،گفت:اينان آل محمداند،بار خدايا!صلوات و بركات خود بر ايشان كن كه تو حميد و مجيدى.ام سلمه گفت: