نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 16 صفحه : 220
شيطان نبرى.ابراهيم [1]:-عليه السّلام-بدانست كه اين [2]شيطان است،بانگ بر او زد و گفت:دور باش [3]يا عدوّ اللّه [4]!او را براند.ابليس از او برگشت،خايب و خاسر.
عبد اللّه عبّاس گفت:چون ابراهيم [5]به مشعر الحرام آمد تا پسر را قربان كند.
شيطان بشتافت تا پيش او آيد.ابراهيم [6]سابق شد.ازآنجا به جمرۀ اولى آمد تا ابراهيم [7]را تعرّض كند.ابراهيم [8]هفت سنگ به او انداخت.ازآنجا برفت به جمرۀ دوم رفت.ابراهيم [9]آنجا رسيد او را ديد،هفت سنگ ديگرش بنداخت [10]ازآنجا [11]به جمرة العقبه آمد.هفت سنگ ديگرش بينداخت.اين سنگ انداختن در اين مواضع از جملۀ مناسك حج شد [12]،و مستحبّ است كه سنگ[78-پ]انداز بگويد عند آنكه سنگ اندازد:اللهمّ ادحر عنّى الشّيطان الرّجيم.چون شيطان را براند به فرمان خداى مشغول شد [13].
اما استدلال آنان كه گفتند:نسخ الشّىء قبل وقت فعله جايز باشد،به اين آيت درست نيست [14].براى آنكه خداى تعالى ابراهيم [15]را-عليه السّلام-ذبح نفرمود،بل او را مقدّمات ذبح فرمود جز آن است [16]كه ابراهيم [17]-عليه السّلام-چنان گمان برد كه او را ذبح فرمودند ازآنجا دل بنهاد برآن و تن در داد بدو [18]تا خداى تعالى گفت:
فَلَمّٰا أَسْلَمٰا .و بيان اين آن است كه بگفت: إِنِّي أَرىٰ فِي الْمَنٰامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ ،و
[13] -آج،لب:گشت.دا،افزوده:و اميّة بن الصّلت اين معنى در شعر خود بياورد گفت،شعر: يا بنى انّى نذرتك للّه شحيطا فاصبر فدى لك حالى و اشدد الصّفد لا احيد عن الس- -كّين حيد الاسير ذى الاغلال و له مدية تخايل فى اللّحم حذام حنيّة كالهلال بينما يخلع السّرابيل عنه فكّه ربّه بكبش جلال فخذن ذا و ارسل ابنك انّى للّذى قد فعلتما غير قال ربّما تجزع النّفوس من الأم ر له فرجة كحلّ العقال