نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 16 صفحه : 213
وَ بَشَّرْنٰاهُ بِإِسْحٰاقَ نَبِيًّا مِنَ الصّٰالِحِينَ [1].و آنكه اهل تواريخ [2]گفتند:اسماعيل پيشتر آمد [3]ابراهيم [4]را از هاجر و چون ساره را رشك آمد ابراهيم [5]اسماعيل را به مكّه برد،و پس از آن به مدّتى او را بشارت دادند به اسحاق از ساره.
محمّد بن كعب القرظى گفت:يك روز در مجلس عمر بن عبد العزيز اين حديث برفت در عهد خلافت او.من اين وجه بگفتم مرا گفت:اين وجهى نيكوست و نيك استخراج كردهاى و لكن نزد ما مردى هست از اهل كتاب و اسلام آورده است و او را ديانتى هست از او بپرسيم.كس فرستاد و او را حاضر كرد و سوگند داد كه آنچنان كه در كتب اوايل ديده راست بگويد.او گفت:[76-پ]راستى [6]آن است كه ذبيح اسماعيل بود[و لكن بنو اسرايل و جهودان شما را كه عربى حسد كردند و گفتند:ذبيح اسحاق بود] [7]و از جملۀ ادلّه يكى دگر آن است كه،اصحاب تواريخ گفتند كه سروها[ى]كبش در دست فرزندان اسماعيل بود [8]و در خانۀ كعبه آويخته بود تا آنكه در عهد عبد اللّه زبير خانه بسوختند،آن سروها بسوخت.و اگر ذبيح اسحاق بودى،در دست فرزندان اسحاق بودى،نه در دست فرزندان اسماعيل.شعبى گفت:من آن سروها ديدم از كعبه [9]آويخته و در دست فرزندان اسماعيل بود و فرزندان اسحاق كه روميان بودند با ايشان در آن مزاحمت نكردند،و آن دعوى نكردند با آنكه ايشان بيشتر و غالبتر بودند.
اصمعى گفت:ابو عمرو بن العلاء را پرسيدم كه از فرزندان ابراهيم [10]ذبيح كدام بود؟مرا گفت:اى سليمدل!چرا عقل را كار نبندى؟اسحاق كى به مكّه بود،به مكّه اسماعيل بود و اسحاق به شام بود و مذبح و منحر به مناست به مكّه.و اسماعيل بود كه پدر [11]بناى كعبه كرد،چنان كه خداى تعالى گفت: