نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 15 صفحه : 416
نادوخته پوشيدندى و اندام ايشان ظاهر بودى.
كلبى گفت:جاهليّت عبارت است از آن روزگار كه ابراهيم-عليه السّلام-در او بزاد،چه در آن روزگار زنان پيرهن از درّ نظم كردندى و در پوشيدندى،و جز آن جامۀ ديگر نداشتندى و به بازار و مجمع مردان در آمدندى،و اين در روزگار نمرود بود،و خلقان همه كافر بودند.
حكم گفت:جاهليّت آن روزگار بود كه در ميان [1]آدم بود و نوح و آن هشتصد [2]سال بود،و در آن روزگار زنان زشت بودند و مردان نكو،پس زنان به مردان رغبت كردندى و در مردان آويختندى.
عكرمه گفت از عبد اللّه عبّاس كه:جاهليّت ميان ادريس بود و نوح- عليهما السّلام-و آن هزار سال بود و دو بطن [3]از فرزندان آدم [4].در آن عهد بطنى ساكنان سهل بودند و بطنى ساكنان جبل.و مردان كهستان [5]نكوروى بودند و زنان زشت،و مردان سهل زشت بودند و زنان نكو.
ابليس بيامد بر صورت غلامى و خويشتن [6]به مزدورى به مردى داد از اهل سهل و آنگه ناى و پيشهاى بساخت و آن مىزد.مردم آوازى شنيدند كه هرگز نشنيده بودند.
بر او مجتمع شدندى و آن مىشنيدندى.خبر در نواحى برفت،مردمان كهستان [7]به آنجا آمدند به نظارۀ آن،و عيدى بساختند،و همۀ مردم مجتمع [8]شدندى آن روز،و زنان خويشتن بياراستندى و آنجا آمدندى.و مردم [9]از اهل كوه آنجا آمد در روز عيد ايشان،و زنان را بديد و جمالشان برفت و مردم كهستان [10]را خبر داد.ايشان بيامدند و آنجا مقام كردند و زنان به مردان مايل شدند و مردان به زنان،و فواحش آشكارا شد،فذلك قول اللّه [11]: وَ لاٰ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجٰاهِلِيَّةِ الْأُولىٰ .
قتاده گفت:هر روزگار كه پيش اسلام بوده است آن را جاهليّت خوانند.