و قوله:«ضعفان»[256-ر]،در او هم اين خلاف كردند،بعضى گفتند:مراد آن است كه مضافا الى ما حصل لها من العذاب فيكون [5]معه [6]ضعفين.
و بعضى دگر گفتند:يزيد على الحاصل بمثليه فيكون ثلاثة امثال غيره.
وَ كٰانَ ذٰلِكَ عَلَى اللّٰهِ يَسِيراً ،و اين بر خداى آسان است.
آنگه گفت: وَ مَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلّٰهِ وَ رَسُولِهِ ،گفت:و هركس كه از شما طاعت خداى و رسول دارد و عمل صالح كند،مزدش دوباره بدهيم و براى او ببجارديم [7]مزدى كريم و ثوابى جزيل.
اگر گويند:چرا ثواب و عقاب [8]مضاعف آمد؟گوييم بعضى گفتند:براى علوّ [9]منزلت ايشان و اتّصال ايشان به رسول-عليه السّلام-چنان كه در شاهد،احسان و اساءت معتبران نه به آن منزلت باشد كه كار اراذل،و جزاى افعال ايشان از نيك و بد بر يك حدّ نبود.و جواب معتمد از اين آن است كه:خداى تعالى دانست كه اعمال ايشان از نيك و بد بر وجهى واقع خواهد بودن كه مستحقّ ضعفى يا دو ضعف از جزا شوند از ثواب و عقاب،چه قلّت و كثرت ثواب بر مذهب درست به مجرّد فعل نيست [10]،بر وقوع فعل است على وجه دون آخر.
و در شاذّ،عاصم الجحدرىّ خواند [11]:«من تأت»،و«من تقنت»،بالتّاء فيهما نظرا الى المعنى.و جملۀ قرّاء برخلاف ايناند.
و روايت كردهاند از ابن عامر و يعقوب:قرائت«تا»في قوله:«تقنت» [12].
و«من»لفظى است صالح واحد را و تثنيه را و جمع را و مذكّر و مؤنّث را-چنان